۱۹:۴۲ ۱۳۹۳/۳/۷
مهرنوشپنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
سلام مامی محمد عزیز
راستش اصلا نمی خوام برم توی همه تاپیک ها سخنرانی کنم و ادای هانی همه چیز دان رو در بیارم ولی احساس کردم که محتوای این تاپیک از منظور اولیش داره دور می شه
بذار یه مرور کوتاه بکنبم
ببخشید که فضولی می کنم آخه این مسئله تا حدی به رشته ای که تو لیسانس خوندم مربوط می شه
اول باید منظور از این تاپیک رو مشخص کنی
مثلا اینکه می خوای با درد دل سبک بشی یا با تبادل نظر به ریشه این مشکل واقف بشی و جلوی تکرارشو بگیری یا مسبب این کار رو تنبیه کنی یا برای آینده زندگیت به یه جمع بندی برسی یا....
خوب بدیهیه که به همه این اهداف نمی شه رسید.
پس اگه فرض کنیم منظور اصلیت اینه که ریشه مشکل رو پیدا کنی، به نظر من ریشه مشکل یه زن دیگه یا شوهرت یا چیزایی که تو زندگی کم گذاشتی یا هوا و هوس و تنوع طلبی شوهرت یا یه دلیل دیگه نیست، درواقع مشکل تلفیقی از همه ایناست... همه مردها و زن های دنیا تنوع طلبی تو ضمیرشون هست، همه یه روز هوا هوس می ره سراغشون همه یه روزی یه زن یا یه مرد سر راهشون قرار می گیره، همه بعضی وقتها تو زندگیشون احساس کمبود می کنن ولی همه خیانت نمی کنن!! پس چی شده که این اتفاق برای تو افتاده؟ به نظر من بالانس بین هزار تا فاکتور موثر به هم ریخته
برای همه ممکنه یه روز یکی از این فاکتور ها پر رنگ بشه ولی وظیفه یک شریک زندگی خوب اینه که مواظب باشه که همزمان 2 یا 3 یا 4 فاکتور با هم به همسرش هجوم نیارن که نتونه مقاومت کنه، بله برای مقاومت مسئولیت پذیری یا تربیت خانوادگی یا منش شخصی یا اعتقادات مذهبی یا خیلی چیزهای دیگه به آدم کمک می کنه ولی هر شخصی می تونه یک آن چشمشو به روی همه اینا ببنده، پس نباید گذاشت با فاصله ای که بین شرکای زندگی میوفته فشار فاکتور ها زیاد بشه، اگه می خوای تصمیمی بگیری به نظر من به اندازه کافی مشورت دریافت کردی، بقیه رو باید در درون خودت انجام بدی، چون به نظر من ادامه این تبادل نظر در مورد این مسئله شخصی ممکنه خدایی نکرده این مسئله رو لوس یا هجو کنه و تو رو به اشتباه بندازه
موفق باشی مامی محمد، قوی باش و بهترین تصمیم رو برای خودت بگیر.