۱۱:۵۷ ۱۳۹۳/۳/۱۳
الهي بنده آشفته حالم....چرا از درد محرومي ننالم
الهي بي نوائي درد مندم....حزين و دل غمين و مستمندم
دل پر غصه من مايه من....اميدم بر تو شد سرمايه من
ذليل و ناتوان و خوارو پستم....زره افتاده ام بر گير دستم
ندارم ره به جائي ده پناهم...منزه كن تو يارب از گناهم
ترحم كن به حال مستمندي....نظر كن بر اسير و دردمندي
دلم را غرق حكمت از وفاكن....روانم را منور از صفا كن
زعشقت آتشي بر سينه افروز.....مرا مشمول رحمت كن شب و روز
نجاتم ده ز درد خود پرستي....دلم پر كن ز عشق و شور و مستي
دلم را زنده كن از آتش عشق....روان پاينده كن در تابش عشق
رهايم كن رها از عرصه خاك....مرا بنما مقيم عالم پاك
مكن محرومم از فيض حضورت....عطا كن بر دل و جانم ز نورت
دلم را غرق در نور رضاكن....ز بند نفس و شيطانم رها كن
در رحمت گشا مسكينم و زار....مدارم اين جهان و آن جهان خوار