ادامه سوره فلق
اعوذ به معنی پناه بردن به چیزی یا کسی در هنگام مواجه با شر است.
رب به معنی سوق شی در جهت کمال و رفع نقایص آن است. پس هنگامی که از خداوند به رب نام میبریم این حیثیت مد نظرمان است که خداوند موجودات را به سمت کمالشان هدایت میکند و سوق میدهد و آنها را از هر نقصی پاک ن یکند.
فلق به معنی شکافی است که باعث بشود دو طرف از هم قابل تشخیص شوند. مثلاً وقتی یک گردو را میشکنیم یک شکافی ایجاد میشود و مغز گردو مشخص میشود و پوست گردو در دو طرف قرار میگیرند به این حالت میگوییم فلق. صبح را هم به این دلیل فلق میگویند که نور خورشید باعث جدا شدن قسمت روشن و تاریک آسمان میشود و یک مرز و شکافی بین نور و تاریکی به وجود میآورد.
از آنجا که هر موجودی با به وجود آمدنش و خلقش یک تفاوتی بین وجود و عدم ایجاد کرده، از این حیثیت به مخلوقات هم میتوان گفت فلق (اینجا بحث یک کم سخته) به طور کلی هر جا بحث تفاوت و تشخص و اینها هست میتوان از واژه فلق استفاده کرد. از فلق به نشانه تعبیر شده. چون فلق شکافتنی است که بین دو وضعیت تفاوت ایجاد میکند نشانه است.
با تمام این تفاصیل میتوان آیه اول را اینطور معنا کرد که:
من از شروری که در مواجه باهاشون قرار دارم پناه میبرم به کسی که رب همه موجودات است یعنی میتواند همه موجودات را به وضعیت کمالشون هدایت کنه و به خیر هدایت کنه و آنها را از هر نقص و شری مبرا کنه. خدایی که رب نشانههاست و با وجود آن میتوان بین خیر و شر تفاوت قابل شد. و من این پناه بردنم را به همه ابراز و اعلام میکنم تا هم قوت قلبی برای خودم باشد هم دیگران بدانند من در مقابله با شرور تنها نیستم و چنین خدایی که رب همه موجودات است با من است.