۱۷:۲۸ ۱۳۹۳/۳/۱۲
حرف مادرشو هم گوش میده اما تو این مسایل حرف حرف خودشه...من که دیگه با این مساله که دیگه مث مجردیام نیستم کنار اومدم اما از یکجا نشینی دیگه خسته شدم اینقد دلم میخواست اینجا مادرم بود حداقل هفته ای یبار میرفتیم اونجا اونا میاومدند اما اینم که کاریش نمیشه کرد و از هم جداییم ..با مادر همسری تو یه ساختمونیم اصولا هر روز همو میبینیم و اونم با دختر ودومادش خوشه ...میان و میرن اما من باید هر 2یا سه ماه برم خونه مادرم ..امروز کلی اشک ریختم و کاشکی کاشکی گفتم وووعزیزم نمیخوام ناراحتت کنم اخه بعضیا خوششون نمیاد پای درد دل کسی بشینند و میگند انرژی منفی میاره اما خواستم حداقل تو دنیای مجازی سبک بشم و کسیم منو نمیشناسه و فردا حرفم دهن به دهن نمیچرخه...