۱۵:۳۷ ۱۳۹۳/۳/۲۰
من بودم وغریبی و مریضی و تهوع شدید هوس چیزیم میکردم که اونم نمیخوردم میگفت به همسری که از بیرون واسم بگیره و تا همسری از سر کار میاومد خونه بدو بدو میاومد جلو پسرش ن هی میگفت اخی و چی میخوای و این حرفا ....هیچ وقت به همسری نگفتم اما امروز با دیدن این منظره که چقد به دخترش میرسه حسودیم گل کرد و یه بغض سنگین گلومو گرفته دارم خفه میشم....