دختر نازم نفس :
خب با توجه به اين مطالب بايد چجوري با دخترمون رفتار كنيم؟
اگه بخايم خيلي باهاش گرم بگيريم و درباره همه چي باهاش صحبت كنيم بنظر بعضيا شايد پر رو بشه. اگرم خودمونو بزنيم به بيخيالي ميشيم مثل ماماناي خودمون كه اصلا نفهميدن كي سوتين بستيم و كي مريض شديم و كي عاشق شديم و ...
من دوست دارم بدونم بايد دقيقا چجوري باهاش رفتار كنم. البته دختر من الان يك سالشه خخخ
ولي بهتره از حالا ياد بگيرم
مونا جون از مطالب خوبت واقعا ممنونم . منو یاد نوجوونیای خودم انداخت من 10 سالگی هم به بلوغ جسمی رسیدم و هم فکری و الان که بهش فکر میکنم میبینم پدر و مادرم با اینکه هیچ سوادی نداشتن ولی چقدر تو تربیت ما موفق بودن و به همین خاطر واقعااا ازشون ممنونم.
نفس جون به نظر من شما باید با دخترت دوست باشی و جوری باهاش رفتار کنی تا ازت نترسه و بهت اعتماد داشته باشه تا هر وقت خدایی نکرده مشکلی براش پیش اومد بیاد پیشت و مشکلشو باهات درمیون بذاره . اگه کار اشتباهی انجام داد سرزنشش نکن تنبیهشم نکن فقط بشین خیلی منطقی و همراه با عشق مادرانه باهاش صحبت کن و براش توضیح بده که چرا کارش اشتباهه و این کار اگه ادامه پیدا کنه در آینده چه عواقبی براش خواهد داشت. و نکته ی خیلی مهم اینکه دخترتو عادت بده تا همیشه باهات صادق باشه حتی اگه تو تمام زندگیش فقط با شما اینجوری باشه این میتونه زندگیشو نجات بده . عزیزم مادر من همیشه باهام اینجوری رفتار کرده و من بعد از این همه سال و با وجود بودن بهترین مشاورهای تحصیلکرده هنوزم اگه مشکلی برام پیش بیاد هیچ جایی واسم امن تر از آغوش مادرم نیست و همه مشکلاتمو باهاش درمیون میذارم. و نکته ی دیگه اینکه من با اینکه از همون بچگی به جنس مخالف گرایش داشتم و فوق العاده دختر احساساتی بودم اما همیشه به این فکر میکردم که اگه با پسری دوست بشم باید به مادرم چی بگم و چون عادت داشتم همیشه بهش حقیقتو بگم پس از انجام این کار صرف نظر میکردم چون نمیتونستم به مادرم دروغ بگم و یا پنهان کاری کنم و همین موضوع زندگی منو نجات داد و باعث شد آینده من مثل خیلیی از دوستام که از شانس داشتن یه مادر همدم و همراز محروم بودن نابود نشه.