۰۸:۰۶ ۱۳۹۳/۳/۲۵
منو مامانم با هم دوست بودیم من هر اتفاقی برام میافتاد رو برای مامانم تعریف میکردم مامانم همه اونها رو گوش میداد و اون وقت هیچی نمیگفت بعد از یک روز راهنمایی های لازم رو به من میکرد و این باعث شد خیلی جاها من اشتباه هات بزرگی رو نکنم و ازش واقعا ممنونم
ممنم دو تا دختر دارم و میخوام همین کار رو بگنم میخوام باهاشون دوست باشم و
چون بخوام یا نخوام یه مرحله از زندگی دخترام میرسه که از جنس مخالفشون خوششون میاد و من نمیتونم هیچ کاری بکنم به خاطر همین ترجیح میدم که حداقل نظارت روی کارهاش داشته باشم البته خیلی مهمه که آدم دوست های دخترش رو بشناسه ببینه دخترش با کی همنشین میشه (منظورم دووست های دختره ها )