۱۲:۱۲ ۱۳۹۳/۴/۱۶
ممکنه کمی طولانی باشه اما به خوندنش میارزه
پیشاپیش از صبرتون ممنونم
اگر شما پیشتر کتاب “مردان مریخی و زنان ونوسی” را خوانده باشید، یا هر کتابی از این دست، می دانید که مهمترین توصیه نویسنده ی آن ایجاد حس دوستی و همدلی بیشتر بین زن و شوهر است. آنها به شما درباره ی تفاوت های جنسیتی می آموزند. به تفاوت در شیوه ی ارتباط دو جنس می پردازند. به اینکه مردان نیازهای متفاوتی دارند. و بعد از شما می خواهند که دنیای شوهرتان را بیشتر درک کنید. یعنی سعی کنید که به زبان وی صحبت کنید.
چند سال قبل تکه ای از سمینار “جان گری” نویسنده کتاب “مردان مریخی زنان ونوسی” را دیدم. وی درباره این موضوع صحبت می کرد که مردان در درک و دریافت سیگنال های زنان ضعیف هستند و باید هر چیزی را به طور روشن و شفاف برایشان توضیح داد. اگر مردتان چیزی می خواهد، باید خیلی شفاف و روشن آن را به زبان بیاورید.
از نظر وی بیشتر درگیری های عاطفی بین زن و مرد به خاطر ضعف در ارتباط برقرار کردن رخ می دهد. پس با واضح و شفاف بودن در شیوه ی ارتباط، سوتفاهم ها از بین می رود و آرامش به زندگی شما بر میگردد.
حرفش منطقی به نظر می رسد، نه؟!
و جالب است بدانید که خیلی از خانم ها نیز چنین نگرشی دارند. من بارها و بارها از زبان خود خانم ها شنیده ام که دلیل انتخاب کردن شوهرشان این بوده که فکر کرده اند “وی میتواند دوست خوبی برایشان باشد.”
و همچنان نیز می بینم که ظاهرا “دوست خوب بودن” مهمترین عامل تصمیم گیری برای زنان، به خصوص در مورد ازدواج است .
اگر شما هم همین نظر را دارید، من می خواهم از شما دعوت کنم که ادامه ی این نامه را با دقت خیلی بیشتری بخوانید!
اگر شما حقیقتا می خواهید “دوست خوبی” برای مردتان باشید، باید این نکته را بدانید که وی قبل از شما دوستانی داشته، مگر نه؟
وی دوستانی داشته که از زمان دبستان با وی بوده اند. در کوچه های خاکی با هم فوتبال بازی می کردند. بعد دعوایشان می شد. همدیگر را کتک می زدند و بعد از بازی، با هم آشتی کرده و دست در دست هم می رفتند به بقالی سرکوچه و با پول توجیبشان ساندویچ با نوشابه نارنجی می خریدند. بعضی از اوقات یکی از آنها پول کم می آورد که در چنین شرایطی معمولا دوستش به وی قرض می داد. همان دوستی که چند دقیقه قبل با وی گلاویز شده بود.
دوستان شوهر شما احتمالا بارها جان وی را به شکلی نجات داده اند. از وی در برابر یک بچه قلدر دیگر دفاع کرده اند. یا در امتحانات آخر ترم با رساندن به موقع تقلب وی را از رفوزه شدن نجات داده اند.
اگر این ها را مینویسم به این خاطر است که شما بدانید مردتان با دوستان مذکر خود مطمئنا سابقه ی دوستی طولانیتر و بسیار صمیمی دارد. حتی بعضی از آن ها اکنون همکار وی هستند و از نظر مالی با هم همبستگی دارند.
و اگر شما هدفتان این باشد که “بهترین دوست” شوهرتان باشید، باید از همین الان بدانید که رقیبان خیلی جدی پیش روی خود دارید!
به همین خاطر است که بعضی از خانم ها بعد از ازدواج مانع ارتباط گسترده ی شوهرشان با دوستان سابقش می شوند. البته منظورم این نیست که همه ی خانم ها اینگونه هستند.
(بعضی جاها من مجبورم برای رساندن یک پیغام کمی کلی گوی کنم. اما امیدوارم که شما متوجه پیغام اصلی من شوید و آن را دریافت کنید.)
و یادتان باشد که اگر شما برای یاد گرفتن منش و زبان مردان نیاز به صرف وقت و یاد گیری دارید، دوستان وی ندارند! چون آن ها ذاتا مرد هستند و خیلی خوب زبان هم را می فهمند!
همچنین می خواهم از خودتان بپرسید که آیا شوهر شما از فوتبال بازی کردن بیشتر خوشش می آید یا رفتن به خرید در فروشگاه و صرف ساعت ها برای انتخاب رنگ مناسب برای پرده خانه؟
فرق این دو فعالیت آن است که یکی از آنها را شما (به عنوان یک زن) با کمال میل و عشق انجام می دهید اما از دیگری متنفر هستید.
و فکر می کنید که شوهر شما کدام فعالیت را بیشتر دوست دارد؟ فوتبال بازی کردن با دوستانش یا صرف ساعت ها در فروشگاه ها برای خرید وسایل خانه!
و مهم نیست که کدامیک از آن فعالیت ها به مصلحت باشد! مهم این است که شوهر شما از یکی از آنها واقعاً خوشش می آید اما دیگری را فقط تحمل میکند!
همه ی این ها را گفتم تا بدانید که اگر شما قصد دارید “بهترین دوست ” همسرتان باشید، دوباره فکر کنید. خوب به این فکر کنید که این رقابتی سخت و نابرابر است و احتمالا در آخر شکست خواهید خورد.
اما راه چاره چیست؟
به نظر من راه چاره این است که اساسا هرگز خود را به عنوان یک “دوست” برای شوهرتان طبقه بندی نکنید.
البته خیلی خوب است که دوست خوبی برای وی باشید و او نیز همینطور نسبت به شما باشد. اما اساسا باید بدانید که شما در رقابت با دوستان دیگر وی نیستید و نمی خواهید که “بهترین دوست” وی باشید!
چون شما چیزی بالاتر از دوست هستید: شما معشوق وی هستید.
من می توانستم در جمله ی بالا بگویم “شما همسر وی هستید.” اما این کار را نکردم.
چون هر زنی می توانست “همسر” وی باشد. اما فقط یک نفر است که می تواند “معشوقه” وی باشد. و شما می دانید که چه کسی بایست “معشوقه” وی باشد.
شوهر شما می تواند دوستان فوق العاده ای داشته باشد اما هرگز قادر نخواهد بود که آن ها را “معشوقه” بداند. این جایگاهی است که شما منحصرا و بدون جنگ و خونریزی اشغال خواهید کرد. اما برای نگه داشتن این جایگاه نیاز به کمی آموزش دارید که من با کمال میل همینجا در اختیارتان قرار خواهم داد!
برای درک روش من، شما اول باید درباره ی انرژی مردانه و زنانه بیشتر بدانید.
دقت کنید که منظور من خصلت ها و شخصیت های مردانه و زنانه که در کتاب “مردان مریخی و زنان ونوسی” خوانده اید نیستند.
من در مورد یک انرژی خاص صحبت می کنم. شاید بتوان آن را “روح” نیز نامید.
انرژی مردانگی در برابر انرژی زنانگی
و جالب است بدانید که همه ی ما هر دو این انرژی ها را در وجود خودمان داریم. شما می توانید به همان اندازه انرژی مردانه از خود بروز دهید که می توانید انرژی زنانه از خود بتابانید.
اما اکثر مردم، در ذات خود، با یکی از این دو نوع انرژی ارتباط نزدیک تری دارند.
یعنی در هسته وجودشان یک نوع از انرژی بیشتر حضور دارد و از آن بیشتر لذت می برند. و همانطور که می توانید حدس بزنید اکثر مردها انرژی مردانگی بیشتر دارد و زن ها انرژی زنانگی بیشتر.
در ادامه، بیشتر تفاوت این دو انرژی را نشان خواهم داد اما می خواهم اول بدانید که جذابیت وعشق شدید در یک رابطه، به خاطر “اختلاف بار انرژُی” و “قطبیت” به وجود می آید.
به یاد دارید که در مدرسه چه یاد گرفتید؟ قطب های غیرهمنام هم دیگر را جذب می کنند و قطب های همنام همدیگر را دفع می کنند.
و این قانون دقیقا در رابطه ی زناشویی نیز صدق می کند. هر چقدر که شما انرژی زنانگی بیشتری از خود بروز دهید، مرد شما نیز انرژی مردانگی بیشتر از خود بروز خواهد داد.
این باعث ایجاد قطبیت و تضاد انرژی بیشتری در رابطه خواهد شد واین یعنی جذابیت بیشتر بین دوتای شما.
اگر فکر می کنید که قبلا این کار را کرده اید ولی فایده ای نداشته، اصلا در قضاوت عجله نکنید. من هنوز روش انجام آن را یاد نداده ام.
به نظر من مهمترین خصوصیتی که در حال حاضر باید درباره ی این دو انرژی یاد بگیرید این است. قلم و کاغذ خود را حاضر کنید:
انرژی مردانه هدایت می کند.
انرژی زنانه دعوت می کند.
این یعنی چه؟
اجازه دهید با مثالی آن را نشان دهم:
در یک روز سرد زمستانی در خانه با شوهرتان نشسته اید. هوا سرد است و شما می خواهید که همسرتان دمای بخاری را زیاد کند. پس به وی می گویید:
“عزیزم…. میشه درجه حرارت بخاری را زیاد کنی لطفا؟”
و این دقیقا همان دستور العملی است که اکثر روانشناسان و نویسنده ی کتاب “مردان مریخی و زنان ونوسی” به شما می گویند. شفاف و روشن درخواست خود رابیان کنید. نه سوتفاهمی پیش خواهد آمد ونه مشکلی در برقراری ارتباط.
اما دقت کنید که در جمله بالا شما دارید به شکلی یک درخواست یا دستور را مطرح می کنید. در واقع شما دارید با این جمله شوهرتان را “هدایت” می کنید به سمت انجام یک کار مشخص.
این یعنی اینکه شما دارید قسمتی از انرژی مردانگی خود را به سوی وی می فرستید.
و با این کار تضاد و قطبیت رابطه را به شکل نامحسوسی کم میکنید.
شما زمانی قطبیت و تضاد عشقی می توانید ایجاد کنید که از انرژی زنانگی استفاده کنید.
چگونه؟ به این شکل:
“عزیزم….. اطاق خیلی سرد شده، من سردمه!!!”
و این یعنی همان “دعوت کردن”. انرژی زنانه، مرد را دعوت به انجام کار میکند، نه “هدایت به انجام کار”.
شما به عنوان یک زن، همیشه باید دری را به سمت شوهرتان باز کنید. اما نباید از وی بخواهید که از آن رد شود! فقط در را باز کنید… فقط حس دعوت را در فضا رها کنید. همین. زمانیکه احساس و عواطف خود را در هوا رها میکنید، بلافاصله باعث ایجاد تضاد و قطبیت در رابطه می شوید و تنها راه حل شوهر شما نیز این است که به آنسوی نیروی مردانگی خود برود و بلافاصله برای گرم شدن شما کاری بکند. انرژی مردانه می خواهد که هدایت کند، می خواهد که محافظت کند. وی می خواهد که قابل اعتماد باشد.
و این هم همان چیزی است که اکثر خانم ها می خواهند: مردی که بشود به وی تکیه کرد.
و این درخواست درست و زیبایی است. هیچ چیزی زیباتر از داشتم یک مرد قابل اعتماد و اتکا نیست.
حال یک مثال دیگر: فرض کنید که سطل آشغال پر شده است و شما میخواهید که وی آن را خالی کند. راه حل مستقیم و شفاف این است که بگویید:
“عزیزم…. لطفا آشغال را ببر بیرون”
من خودم مشابه این جملات را از زبان زنان شنیده ام و شاید دوست داشته باشید که واکنش درونی من را بدانید.
زمانیکه خانمی از من اینگونه درخواست کند، اول از همه حس مقاومتی را در درون خودم احساس میکنم. و بعد لحظه ای جذابیت وی برایم کم می شود. یعنی تاثیرگذاری حرفش به شدت افت می کند. به همین خاطر سریع خودم را با چیز دیگری مشغول می کنم و در جواب وی می گویم “باشه، می برمش”
اما مشغول کار دیگری می شوم. در این حالت نیروی زنانه وی آنقدر جذاب نبوده که من را بتواند از پشت کامپیوتر بلند کند تا آشغال ها را از خانه بیرون ببرم.
اما حال اگر وی از نیروی زنانه خودش استفاده کند چه می شود؟
“عزیزم … بوی خیلی بدی از آشپزخونه میاد. فکر کنم سطل آشغل پر شده.”
وقتی زنی این حرف را به من زند و حتی احساسش را با اخم کردن و فرم بدنش به نشان می دهد، در یک آن، سیگنالی بسیار قدرتمند به ریشه ی مغز من ارسال می شود. دلیلش را احتمالا هیچ کس نمی داند، اما همین را می دانیم که این پیغام زنانه قسمتی از وجود مرد را تحریک می کند که سریعا واکنش نشان دهد.
و حتی دانستن این مطلب هم تاثیری در کارکرد آن ندارد. اگر زنی همین الان این حرف را به خود من بزند، من بی اختیار واکنش نشان خواهم داد و به سمت سطل آشغال خواهم دوید!
کلید ماجرا فقط در همین اصل ساده است:
“همیشه دری را به سمت شوهرتان باز کنید و از وی دعوت کنید. اما از وی نخواهید که از در عبور کند.”
شاید این تفاوت برایتان ظریف و نامحسوس باشد اما اینکه از چه جمله ای استفاده می کنید در حس و حال اطاق خوابتان تاثیر خواهد گذاشت.
یک مثال دیگر: “عزیزم میشه بچه رو از مدرسه بیاری؟”
حال اگر به جای جمله بالا بگویید: “عزیزم من نگران بچه ها هستم که در مدرسه هنوز منتظرند.”
در را باز کنید اما از وی نخواهید که از آن رد شود.
حال شاید بپرسید که اگر این حرف تاثیری رویش نداشت چه؟
پاسخ این است که این بار با انرژی زنانه بیشتری دعوتتان را منتقل کنید. از بدن و عواطفتان بیشتر استفاده کنید. اگر هوای اطاق سرد است، لرزیدن و به خود پیچیدن را به طور کامل به وی نشان دهید.
هر چقدر قطبیت و تضاد بیشتری در رابطه بوجود آورید. شوهر شما بیشتر مجذوب و مسحور شما و پیغامتان خواهد شد.
همین تفاوت کوچک باعث اختلاف های بزرگ می شود. شاید استفاده از انرژی زنانگی، وضوح و صراحت نیروی مردانگی را نداشته باشد. اما مسلما طعمش شیرین تر است!
به هرحال این تصمیمی است که خودتان باید بگیرد.
کدامیک برایتان، در آن لحظه، اهمیت بیشتری دارد؟
عشق و شور و حال بیشتر در رابطه عاطفی یا اینکه شوهرتان پیغامتان را واضح بفهمد و انجام دهد؟
این برعهده ی شماست و من نمی توانم در آن دخالتی کنم.
امیدوارم که فلسفه و فرمول من را فهمیده باشید. اگر این طور باشد خودتان الان می دانید که در موقعیت های مختلف چگونه با انرژی زنانگی خود دری را به سمت وی باز کنید.
تمرین شب شما در منزل:
جملات زیر را که درخواست هایی با انرژی مردانه هستند بخوانید و آن ها را به فرمی مطلقاً زنانه تبدیل کنید.
- “عزیزم، لطفا کت و شلوار سرمه ایت با پیراهن سفید رو امشب برای مهمونی بپوش”
- “عزیزم، تو باید به مادر من احترام بیشتری بذاری و امشب با من بیای”
- عزیزم، لطفا این لباس رو برام بخر”
(پاسخ های خود را می توانید در قسمت نظرات بنویسید. آنها را خواهم خواند و بهترین ها را انتخاب خواهم کرد.)
حتی اگر متاهل نیستید، می توانید باز هم از این اصل مهم برای جذب مرد مناسب استفاده کنید. چگونه؟ این را دیگر خودتان باید کشف کنید و من نمی توانم توضیح بیشتری دهم!
اگر حرفم را امتحان کردید، یا درگذشته تجربه ی مشابهی از آن دارید، حتما در قسمت نظرات برایم بنویسید. دوست دارم آن هارا بخوانم. (از آنجا که این یک صفحه ی عمومی است امیدوارم که نظرات خود را به شکلی بنویسید که برای ما قابل انتشار باشد