امروز شوهرم کل داستان رو برام گفت.اخه این داستان به زبون گرجی نقل میشه و به گوش شنونده گرجی خیلی جالبه.داستان از زمانی شروع میشه که گرجی های صنعتگر و کشاورز میان ایران تا پایتخت اونموقع که اصفهان بوده اوازش بپیچه تو کل دنیا.بعد شاه عباس صفوی متوجه میشه اینا خیلی جنگاورن و دلیرن.خلاصه تو خیابون عباس اباد جا میده شون.اگه تصفهان رفته باشید دیدید که خیابون عباس اباد یکی از قدیمی ترین و قشنگ ترین خیابونهای اصفهانه که کل خیابون از دو طرف با درختهای تو هم رفته بلند احاطه شده و واقعا خیلی قشنگه تو بهار و تابستون.بعد اونا تو قشون ایران را پیدا میکنن . حتی وزیر شاه عباس الله وردی خان اوندالیدزه بوده.که سی و سه پل اصفهان را بر گرفته از 33 حرف گرجی ساخته.اخه زبان گرجی 33 حرف داره.بعد از یه مدت اینا چون سیستمشون طوریه که خیلی ساده هستن و در عین حال زیر بار حرف زور نمیرن با اصفهانی ها و ارامنه سازگاری نداشتن که شاه عباس کوچشون میده سمت نجف اباد .30 کیلومتری اصفهانه.من الان نجف ابادم.