۰۰:۴۱ ۱۳۹۳/۶/۱
خلاصه نجف ابادی ها که کلا سیستمشون جوریه که از غریبه ها خوششون نمیاد و میخوان همه چی مال خودشون باشه و زور بگن با اینا دعواشون میشه و تو دعوا میان مرغ و خروسهای اینا را میکشن.گرجی ها که حرف زور تو کتشون نمیرفته یکی از نجف ابادیها را میکشن.خبر به شاه و شیخ بهایی میرسه.دستو ر میدن اینا برا مرزداری اصفهان برن منطقه فزیدونشهر.اخه فریدونشهر از انتهاش به پشت کوه و استان خوزستان راه داره که اونموقع محل ورود اشرار به اصفهان بوده.در قبالش بهشون یه دستخت میده که خراج یا همون مالیات رو ندن. و اینا تا وقتی تو ایران هستن حق پرداخت خراج ندارن.