خانه
45.3K

خاطرات خواستگاري تون

  • ۰۲:۰۶   ۱۳۹۳/۶/۷
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|3877 |2332 پست

    زیباکده
    صبا جون : 

    من هنو ازدواج نکردم ولی خواستم خاطره یکی از خواستگارامو تعریف کنم ..تازه گچ پامو باز کرده بودم ک خواستگاره گرامی اومدن واسه صحبت منم یکم پام اذیتم میکرد رو مبل نمی شد بشینم بنده خدا رو زمین نشست با من وقتی دید پام داره ازیتم میکنه بیچاره انقد هول شده بود به جای این که بگه پاتونو دراز کنید راحت باشید گفتش دارز بکشین راحت باشین...وای بیچاره سرخ شده بود از خجالت دیگه سرشو بالا نیاورد ک منو ببینه
    زیباکده

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان