۱۴:۱۴ ۱۳۹۳/۶/۱۹
6 . دیدگاهها و تحلیلها
کوئیلو در جایگاه یک نویسنده چیرهدست و مشهور قصد دارد از لابهلای واژگانی زیبا و کلمات فریبنده، مفاهیم و پیامهایی را به خوانندگان آثار خویش منتقل کند. این پیامها در طیف بسیار گستردهای قرار میگیرد. برخی از آنها ادبی است و بعضی دیگر عرفانی، پارهای از آنها از سنت معنوی مکزیکی نظیر عرفان ساحری کاستاندا تبعیت میکند و بخش دیگر حامل مضامین شرقی است.
اندیشههایی که کوئیلو در سر میپروراند و در نظر دارد در جهان بپراکند، متنوع و متعددند؛ نظیر قدرت واقعی یا عنصر جنسیت، فرمانبری بیچون و چرا از استاد، عشق درونی، ماجراجویی طریقت افسانه شخصی، کیمیاگری، نیمه گمشده، لذتطلبی، تناسخ، پیامبری عشق، برهنگی و آزادی، چهره مادینه خداوند، نیایش به صورت رقص، عشق زمینی، قلبمحوری، تمرینهای رشددهنده جنگ و جبر، برای صهیون، نشانهشناسی، نبرد نیک و بد، روسپیگری، فرقه شیطانی پلورالیسم، تجربه ایمانی، نور روسپیان، تشرف در بستر، تجربه خدا و نیروی جنسی، یکی شدن احضار فرشتگان و تضاد دیالکتیکی مارکس.
کوئیلو در نظر دارد اندیشههایی را ترویج کند که برخی از این نگرشها، ریشه در مدرنیته دارد و برخی از آنها مربوط به دوران پستمدرن است.به سختی میتوان گفت که این اندیشهها و نگرشها از بنیادی روشن و مشخص سرچشمه گرفته باشد؛ زیرا میان آنها انسجامی نمیتوان یافت و گسیختگی و تناقض از مشخصههای بارز افکار و تعالیم کوئیلو است. شاید علت اختلافهای شدید در میان اندیشههای او این باشد که منابع آن بسیار متنوع و متفاوت است.
شاید کوئیلو اصلاً به دنبال ارائه دیدگاهی منسجم نباشد و تنها خواسته است در هر اثری به تناسب، دیدگاه یا دیدگاههایی را مطرح کند. ولی جای این سئوال است که چگونه میتوان اندیشههای فردگروانه را با نگرشهای جمعنگرانه جمع کرد؟ چگونه میتوان تفکرات ضد دینی را با تعالیم دینی در یکجا نشاند؟ چگونه میتوان تعابیر ضد اخلاقی را در کنار اخلاق قرار داد؟ چگونه میتوان هنجارگرایی را با راهبردهای آنارشیستی در کنار هم گرد آورد؟ چگونه میتوان بایدها و نبایدهای او را با اندیشه تسامح و تساهل به ساحلی واحد رساند؟ جادوگری با رئالیسم چه نسبتی دارد؟ عشق مقدس را با بیعفتی و روسپیگری چه کار؟ رقاصی را با تعالی چه نسبت است؟
ترویج مستی و میخوارگی با عرفان و اشراق چه تناسبی دارد؟ معرفی شخصیتهای بیهویتی مثل پیلار، ورونیکا، بریدا و دوشیزه پریم، با تعالیم آسمانی ادیان چه نسبتی دارد؟ تبلیغ اندیشه جنگ با ترویج اندیشه صلح چگونه قابل جمع است؟ اینها و دهها سؤال دیگر حاکی از آن است که کوئیلو هرگز یک «متفکر» نیست؛ بلکه او را باید تنها در حد و قواره یک «نویسنده شهیر» دانست و به این حد تنزل داد و فرو کاست.معرفی کوئیلو در مقام یک اندیشمند و صاحب سبک فکری نادرست و ناشایست است. البته در آثار وی جذابیتهای دلنشین و انگارههای زیبای هنری کم نیست؛ ولی چنانکه بارها گفته شد، ضروری است که میان «زیبا سخن گفتن» و «سخن زیبا گفتن» تفکیک قائل شد.
چه بسا انسانی به لحاظ استعداد یا به لحاظ اشراف بر فنون نویسندگی، بسیار زیبا و ماهرانه بنویسد؛ ولی آنچه از این طریق به ذهن مخاطبان خود منتقل میکند، در آن حدّ از زیبایی نباشد. کم نبودهاند کسانی که سخنران یا نویسنده قهاری بودهاند؛ اما با استفاده از این ابزار نتوانستهاند رسالت انسانی و آسمانی خویش را انجام دهند.
بدون تردید امروزه زبان تصویر بسیار با نفوذ و تأثیرگذار است؛ ولی کدام انسان منصفی است که بگوید هر آنچه از این به جهان عرضه میشود، برای بشریت مفید بوده است؟در مقاله حاضر مناسب است برخی محورهای فکری تعالیم کوئیلو با شرح و بسط بیشتری بررسی شود تا اگر ضعف، کاستی و ایرادی در آنها وجود دارد، آشکار شود. اینک با نگاهی دیگر برخی از اندیشههای پائولو کوئیلو بررسی میگردد....