۲۰:۴۲ ۱۳۹۳/۶/۷
مادر بزرگ من يه سرخپوست بود...این شال ها مال اونه یه روز بهم گفت:پسرم همه ی ما با یک قوطی کبریت تو وجودمون متولد می شویم.ولی خودمون نمی تونیم کبریت هامون رو روشن کنیم.کبریت برای روشن شدن محتاج یه هوا و جرقه است.هوا می تونه نفس کسی باشه که دوستش داریم و جرقه می تونه یه صدای گرم باشه عطر یه غذا باشه یا اواز یک پرنده
کتاب:مثل اب برای شکلات
نویسنده:لورا اسکوئیول