همسر من خیلی منو میترسوند چون ماشین هم نو بود میترسید یه بلایی سرش بیارم خخ
به من گفت تو نمیتونی ماشین و از پارکینگ دربیاری
چون خیلی نافرمه پارکینگمون و یه شیب تندی داره برای دراوردن ماشین
هی میگفت صبر کن یه روز باخودم میریم تمرین !
بعد تا میرفت سرکار من میرفتم سراغ سوییچ و .....اولا باورش نمیشد که من رفتم و اومدم و ماشین و همونطور سرجاش گذاشتم
یعنی باورکن اگه به حرف همسرم بودم هنوز ماشین از پارکینگ درنیومده بود خخخ بس که ادمو میترسونه !
ولی بعضی همسران محترم برعکسن .