۱۶:۱۹ ۱۳۹۳/۷/۹
تا مادرم زنده بود فامیل داشتیم وقتی اون فوت کرد همه ولمون کردن رفتن .... خواهر برادرهای خودمم همه دورند و هر کدوم یه ماجرایی دارند ... در حال حاضر اینم ... یه آدم به شدت تنها ..... باور می کنی دارم دق می کنم؟؟؟ یه مدتی با دوستای دانشگاهیم هم بودم دلم خوش بود بعد که درسامون تموم شد یواش یواش یواش رابطه ها کم و کمتر شد.... منم حال و حوصله ی پیگیرشونو نداشتم ... چند بار پیامک می زدن منم جواب نمی دادم بعد من ... اونا جواب نمی دادن ... هیچییی گسست .....
انگار اون زمان ها هم الکی وقتم رو هدر دادم ... یکی شون نموند ...
حالا با این شرایط .... تا تنم بیاد به کار عادت بکنه 5 سال طول می کشه !