نقره يي :
آهو :
ASEMAN :
تنها رمان ایرانی که خوندم البته با اشتیاق بامداد خمار بود دیگه هیچکدوم برام جذاب نبود مشکلشون اینه که اولا غیرواقعی اند دوم تکرار مکرارتند.... ولی هستم انشاالله که آثار خوب رو دوستان معرفی میکنند
من وقتی بامداد خمار رو خوندم تازه فهمیدم یه رمان چقدر میتونه تو زندگی آدم تاثیر بذاره یازده دوازده سالم بود که این کتابو خوندم اما چون خیلی زود به بلوغ رسیده بودم مسیر زندگیمو عوض کرد .
کسایی که ازبامداد خمار خوششون اومده،کتاب شب سراب روبهشون پیشنهاد میدم بخونن،خیلی جالبه مثل بامداد خماره
شب سراب مگه همون داستان بامداد خمار نیست ولی از زبان پسره؟