من داستان دوم رو هم خوندم، بر عکس بچه ها به اندازه داستان اول برام دلچسپ نبود، شاید از اونجا ناشی بشه که من دنبال کردن امید رو حتی از راه های احمقانه به تسلیم ترجیح می دم و کلا زجر یک انسان تسلیم شده برام ترحم برانگیز نیست
نمی دونم که امروز باید در مورد داستان دوم صحبت کنیم یانه؟ پریسان جون خدا بد نده؟ بهتر شدی؟ خودت این کتاب رو خوندی یا داری می خونی؟