داستان چشم هایی که مال توست :
بهاره رهنما تونسته خیلی عالی خواننده را با فضاسازی و حس دردو رنج شخصیت اصلی داستان همراه کنه.
من خیلی اندوهگین شدم و در کل داستان رو دوست نداشتم نه بخاطر اینکه بد نوشته شده بود برای اینکه نمیتونم رنج رو خیلی تحمل کنم ، و زود احساساتی میشم گاهی نمیتونم داستان رو تموم کنم.
برا همین سعی می کنم داستان های شاد تر انتخاب کنم .
درکل انتقادی که دارم نه به بهاره به شخصیت های این چنینی که شبیهه نقش اصلی داستان چشم هایی که مال توست هستن ، این هست که تا مطمئن نیستید به علاقه ای دوطرفه در یک رابطه،
یعنی علاقه ای که دوطرفه باشه و از عمقش با خبر نیستید نباید قضیه به مرحله ورود بچه به زندگی باشه چون این مسوولیت بزرگیه و برای این مسئولیت بزرگ
احتیاج به آمادگی دو طرفه وجود داره . مرد که به ظاهر شیفته ی دختر بوده و ازش تعریف میکرده
به مرحله ی بچه داری که رسیده نتونسته زیر بار مسئولیت این بچه بره از این مردها کم نیستن. بنابراین خانم ها باید هوشمند تر باشند .
مسئولیت بچه و زندگی وقتی خانواده یک موتوره باشه روح و جذابیتش کم میشه و رنج و غم و اندوه دنبالش هست.
امیدوارم توی هیچ رابطه علاقه یک طرفه نباشه