۱۵:۴۷ ۱۳۹۳/۹/۹
مهرنوشپنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
خوب بچه ها اینجا نمی خوام ترجمه لغت به لغت رو بیارم ولی یه چیز اجمالی رو می نویسم به عنوان ترجمه و توضیح:
این ترانه چند قسمت مختلف داره :
در قسمت اول به توضیح فضا پرداخته شده و شخصیت داستان خیلی سریع معرفی شده
"" رایحه ی غلیظی از یک اندوه عمیق از زمین به صورت یک دود بلند می شد و آسمان سربی می پیوست
یه مرد خوابیده بود و در رویا زمین های سبز و رودخانه ها بود
و هر روز صبح بیدار می شد بدون اینکه دلیل برای بیدار شدنش داشته باشه""
The sweet smell of a great sorrow lies over the land
Plumes of smoke rise and merge into the leaden sky
A man lies and dreams of green fields and rivers
But awakes to a morning with no reason for waking
اون دوخته شده بود به خاطره ای از یک بهشت گم شده
که براش معلوم نیست در جوونیش بوده یا از اول در رویا
اون زنجیر شده بود برای همیشه به دنیایی که مربوط به گذشته بود
که کافی نیست، که کافی نیست (برای زندگی)
He's haunted by the memory of a lost paradise
In his youth or a dream, he can't be precise
He's chained forever to a world that's departed
It's not enough, it's not enough
خونش یخ زده بود و از ترس لخته شده بود
زانوهاش سست شده بود و در شب تسلیم شده بود
دستش لرزیده بود در زمان روبرو شدن با واقعیت
و قدمش برداشته نشده بود!
His blood has frozen and curdled with fright
His knees have trembled and given way in the night
His hand has weakened at the moment of truth
His step has faltered
یک دنیا یک روح
زمان گذشت و رودخونه غلطید
One world, one soul
Time pass, the river rolls
خوب این توضیح منه: تا اینجا وضعیت این مرد توصیف شده و از اینجا به بعد اقدام ناامیدانه و مذبوحانه این مرد رو می بینیم:
و مرد با رودخونه در مورد عشق گمشده و ایثار صحبت می کنه
و سکوتی که به عنوان جواب برمیگرده اوضاع رو بدتر می کنه
And he talks to the river of lost love and dedication
And silent replies that swirl invitation
تیره و کثیف می ریخت به یه دریای چرب
نشانه بدی بود از آن چیزی که می خواست اتفاق بیوفته(عاقبت اون مرد به دلیل برداشت اشتباهش از واقعیت)
Flow dark and troubled to an oily sea
A grim intimation of what is to be
در آخر از داستان بیرون میاد و در پاراگراف آخر از چیزی که گفته شده یک نتیجه موهوم و رازآلود گرفته می شه و از زبان گوینده می گه:
باد بی پایانی که در امتداد این شب می وزه
و این گرد و خاکی(به دلیل باد) که داخل چشمم می ره و کورم می کنه( یعنی چیز واضحی نمی بینم و نمی شنوم)
There's an unceasing wind that blows through this night
And there's dust in my eyes that blinds my sight
و سکوتی که صحبت می کنه بسیار واضحتر از کلمات
از قول های شکسته شده (و دنیای عوض شده)
And silence that speaks so much louder that words
Of promises broken