خانه
3.06K

یک مرگ و هزاران تحلیل!

  • ۱۳:۰۷   ۱۳۹۳/۹/۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    احسان شاه قاسمی



    چند روز گذشته و با درگذشت مرتضی پاشایی رویدادهایی اتفاق افتاد که باعث شکل گیری بحث های متعددی در رسانه های اجتماعی و متعارف شد. مرتضی پاشایی خواننده مطرحی بود و هرچند آثار زیادی نداشت اما روند موفقیت را به سرعت طی کرد. او به جز صدای آهنگ دار با ناله یی دلنشین وجه ممیزه خاص دیگری نداشت و اگر هم داشت متاسفانه فرصتی پیش نیامد که آن را ابراز کند. با این وجود، رویدادهایی که پس از مرگ تراژیک او اتفاق افتاد نه تنها به ذهن خودش نمی رسید، بلکه باعث ایجاد پرسش در مسوولان هم شد.

        یکی از دلایل ایجاد این شرایط رسانه ها و مخصوصا رسانه های اجتماعی بودند که به صورت لحظه به لحظه فرآیند ضعف و مرگ او را پوشش می دادند. اولویت های اجتماعی حالادیگر صرفا با رویدادهای روز یا برنامه ریزی رسانه یی تعیین نمی شوند. هر کس این امکان را دارد که اولویت ایجاد کند و رسانه های اجتماعی توانستند چنین زمینه یی را فراهم کنند.

        دلیل دیگر، عیادت هنرمندان و سلبریتی ها از مرتضی پاشایی بود. در علوم اجتماعی گفته می شود که این افراد هاله یی اطراف خودشان دارند که به آنها امکان می دهد شخصیت خود را بر بسازند. وقتی بازار عیادت از مرتضی پاشایی داغ شد، برخی سلبریتی ها فرصت را برای عقب نماندن از جهان شهرت مغتنم شمردند و گرچه قصد خدمت به خود را داشتند اما در واقع اجازه ندادند اولویت مرتضی پاشایی از ذهن مردم پاک شود.

        دلیل دیگر، قدرت گرفتن فرهنگ سرگرمی در جوامع مدرن است و ایرانی ها در اقتباس امور نو معمولادست به افراط می زنند. شخصیت های عامه پسند معمولااهمیت اجتماعی بیشتری از شخصیت های واقعا «مهم» دارند و مرتضی پاشایی هم جزو شخصیت های عامه پسند بود.

        یک دلیل مهم برای ایجاد بسیج اجتماعی، سرطان بود. هنرمندان برای مشهور شدن و درخشیدن به شرایطی احتیاج دارند که الزاما چندان دلچسب نیستند. بیماری های مهلک، جوانمرگ شدن و احساس صمیمیت یا همذات پنداری از راه دور، عوامل مهمی برای شهرت پس از مرگ هستند. متاسفانه همه این شرایط در مرتضی پاشایی وجود داشت.

        دلایل دیگری هم برای استقبال از مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی وجود دارد که نمی خواهم در مورد آنها صحبت کنم. اما، چیزی که به صورت جسته و گریخته در برخی نقدها دیده می شود اما ندیده ام به صورت سر راست مطرح شود، عشق به خود است. یک بررسی سردستی نشان می دهد اکثر افرادی که در مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی شرکت کردند، به دلیلی غیر از تشییع جنازه آنجا بودند.

        اگر جمعیت به خاطر درگذشت یک انسان با اخلاق شرکت کرده بودند، با این استدلال باید تشییع جنازه سایر درگذشتگان امین هم به همین ابعاد برگزار می شد. اما، همه می دانیم که چنین نیست. البته حلقه یی از کسانی که عمری با یک نفر سر کرده اند می دانند که او چگونه انسانی بوده و بنابراین تشییع جنازه معتمد محله شلوغ تر از یک هم محله یی معمولی برگزار می شود، اما هرگز ترافیک تهران بند نمی آید. اگر جمعیت به خاطر مرگ تراژیک یک انسان در این مقیاس به محل تشییع جنازه هجوم آورده بودند، آنگاه می توانستیم ادعا کنیم جامعه ما جامعه یی اخلاقی است. سالانه هزاران پدر و مادر در عین بی اعتنایی فرزندان شان بدون مراقبت های پزشکی رها می شوند تا بمیرند. این مرگ ها و ده ها نوع مرگ دیگر خیلی تراژیک تر از مرگ مرتضی پاشایی بود، اما نمی توانند جمعیت تشییع کننده زیادی را جلب کنند. اگر جمعیت آمده بود یک هنرمند بزرگ را تشییع کند، آنگاه هنرمندان می توانستند مطمئن باشند که اگر در زندگی روزمره و نان و آب ماندند، حداقل تشییع جنازه یی درخور نصیب آنها خواهد شد. اما، متاسفانه دیدیم هنرمند دیگری با شرایط کاملامشابه درگذشت و رسانه ها هم اعلام کردند، اما این هنرمند زحمتکش در غربت و فقط در میان حلقه یی از دوستان و اعضای خانواده دفن شد.

        پس [اکثریت] جمعیت چرا به مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی آمده بودند؟ پاسخ: عشق به خود. خودخواهی [حداقل در آینده قابل پیش بینی] فرجام بشر است. انسان ها کم کم یاد می گیرند که عشق به دیگری کاری مهمل است و انسانی خوب است که خودش را دوست بدارد. برخی جملات را این روزها از زبان مشاوران می شنویم که قبلاکمتر به گوش می رسید: بدنت را دوست بدار و از آن لذت ببر: کسی می تواند دیگران را دوست داشته باشد، که خودش را دوست داشته باشد: دوست داری بهترین باشی و همه در مهمانی به تو نگاه کنند؟

        از نظر من بخش عمده یی از جمعیت در یک کنش نمایشی برای روشن کردن مساله یی برای خود یا دیگران به این مراسم آمده بودند. آنها می خواستند بگویند ما بخشی از یک رویداد بزرگ بودیم. هر کسی می توانست از این رویداد بهره برداری کند. کسانی می توانستند با رفتن زیر تابوت کسی که او را نمی شناختند برای خود وجهه اجتماعی بسازند، کسان دیگری می توانستند عکس های این مراسم و سلفی های خود را روی فیس بوک با دیگران همخوان کنند و عده دیگری می توانستند از این مراسم بهره برداری سیاسی کنند.

        جالب است که همه هم باید از این فرآیند فیلمبرداری و عکس برداری می کردند تا امکان بهره برداری فراهم آید، حتی اگر این بهره برداری به قیمت له کردن پاک ترین احساسات مادرانه یک انسان با فیلمبرداری از آخرین لحظات زندگی او، یا بی احترامی به مرده و جلوگیری از دفن محترمانه او انجام شده باشد. اعتماد


  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان