نیاز به غذا، درست مصداق نیاز به جنس مخالف را دارد. در حقیقت نیاز جنسی یکی از نیازهای طبیعی، غریزی و قویترین نیاز انسان است که همچون گرسنگی فقط با تماشای جنس مخالف ارضا نمیشود و برای تامین آن دو راه پیشرو داریم؛ ازدواج و دیگری روابط خارج از ازدواج که اسلام با توجه به نگاه کامل و جامعی که به مسائل دارد، فقط سنگ ازدواج را به سینه میزند و تامین این نیاز و راه رسیدن به خیر و برکت را فقط از مسیر ازدواج میداند.
امین کشوری در کتاب حجاب من مینویسد:
اما برخی از جوانان جامعه کنونی ما بر این باورند که چرا خود را به دغدغه و زحمت بیندازند و تن به تعهد و ازدواج دهند. به عقیده آنها، با ایجاد رابطه پنهانی با جنس مخالف، نهتنها میتوانند نیازهایشان را تامین کنند بلکه این امکان را دارند که در انتخاب و تعدد شرکای جنسیشان تنوع بیشتری داشته باشند.
ممکن است بعضی دخترها و پسرها با این فکر که قرار است بعد با هم ازدواج کنند، درگیر ارتباطهای کتبی، شنیداری و دیداری مختلفی شوند و از آنجا که افراد تنوع طلبند و دائم لحظات نو و تازهای را برای خود طلب میکنند، پس از مدتی که از رابطه دختر و پسر میگذرد، جاذبهها و ناز و عشوهها که مربوط به اوایل دوستی است دیری نمیپاید که تبدیل به عادت میشود و دو طرف بخصوص پسرها نسبت به آن ارتباط قدیمی احساس خستگی میکنند و میخواهند وارد مرحله جدیدی از ارتباط شوند، مثلا اگر تا به حال با یکدیگر ارتباط تلفنی داشتهاند، تمایل به ملاقات و ارتباط حضوری یا برقراری و طلب روابط جنسی دارند که معمولا در موارد طلب جنسی دختر مقاومت و پسر اصرار میورزد و گاه پسر برای به کام رسیدن و متقاعد کردن جنس مخالف، از ادامه رابطه کنارهگیری میکند تا از طریق ضربه یا تشدید احساسات و علاقه دختر، او را وادار به برقراری روابط نامشروع کند، و تاسفبارتر آنکه عدهای از این افراد بعد از ازدواج هم مایل به ادامه اینگونه روابط نامشروع هستند.
هر فردی در فطرت خویش، بهدنبال پاکی و پاکدامنی است و همواره برای خود بهترینها را طلب میکند.
حتی پسرانی که به قول معروف هفت خط روزگارند، وقتی میخواهند ازدواج کنند به مادر و اطرافیانشان میگویند برایم دختری انتخاب کنید که آفتاب مهتاب او را ندیده باشد. در واقع دخترانی که به علت داشتن روابط پنهانی، گناهآلود میشوند، به سرنوشت خودشان پشت پا میزنند. این امر باعث میشود که آنان به جرم داشتن رابطههای ناسالم، شرایط ازدواج سالم را از دست بدهند.
به پسری که با چند دختر دوست بود، گفتم چرا آن دخترها را به خود مشغول کردهای، دستکم با یکی از آنان ازدواج کن. به من گفت: آنها مرا دوست دارند، برایم هدیه میخرند، دائم مراقبم هستند و طوری رفتار میکنند که من از هر نظر تامین میشوم. مگر مریض هستم که سرپرستی خانواده را قبول کنم و نانخور اضافی بیاورم؟ ضمنا اگر بخواهم ازدواج کنم فکر میکنی که اینها زن زندگیاند؟! اینها هر روز با یکی دوستند، دختری که براحتی با من رابطه مخفیانه و نامطلوب برقرار میکند، از کجا معلوم که پیش از من با فرد دیگری رابطه و دوستی نداشته باشد و در نتیجه اینها برای چند روز خوشی و جوانی کردن من بساند! البته عکس این موضوع هم مصداق دارد و دختر هم چنین افکاری به سراغش میآید.
بیشتر دختران و پسرانی که با هم روابط و دوستیهای نامشروع دارند، پس از پایان دوستی احتمال اینکه با شخص دیگری ازدواج کنند وجود دارد، اما آنهابه نوعی به همسر آیندهشان خیانت کردهاند، زیرا آنها سرمایههای جسمی، جنسی، روحی و معنویشان را قبلا برای افراد دیگری هزینه کردهاند و بدون شک این افراد در آینده در مقابل همسرشان دچار رنجش خاطر و عذاب وجدان میشوند.
اسلام منکر لذتهای جنسی و محبتآمیز افراد نمیشود، بلکه این نیاز را همچون نیاز فرد گرسنه به غذا قابل احترام دانسته، اما تامین و ارضای آن را در کانون پرمهر و محبت خانواده و نه در دل اجتماع، معنا میکند.