شمشیر از رو بستن
کنایه از مبارزهی علنی و آشکار است نه پنهانی.
در واقع مقصود گوینده این است که اهل خدعه و حیله و فریب نیست که شمشیر در نهان داشته باشد و از پشت خنجر بزند. آشکارا مبارزه میکند و از اخافه و ارعاب دشمن و مخالف بیم و هراسی ندارد.
در عصر سلسله های اخیر داش مشدیها و لوطیها نیز در زمره ی عیاران و جوانمردان در آمده اند و از آداب و رسوم عیاران در محلها ی خویش پیروی میکرده اند یعنی از ثروتمندان و متمکنین میستاندند و به فقرا و مستمندان میبخشیدند. به علاوه داش مشدیها و لوطیها در هر کوچه و گذر چنان قدرتی داشته اند که از ترس آنان کسی جرات نمیکرد به ناموس دیگران تجاوز کرده حتی به چشم بد نگاه کند.
عیاران و جوانمردان از آنجا که مجامع و تشکیلات محرمانه و پنهانی داشتهاند و به ظاهر کسی آنها را نمیشناخت و نباید بشناسد لذا به هنگام انجام ماموریت شمشیر را از رو نمی بستند بلکه کمربند چرمین را در زیر لباس بر کمر میبستند و شمشیر را از حلقه ی کمربند مزبور آویزان میکردند به قسمی که معلوم نشود سلاحی بر کمر دارند و احیانا شناخته شوند.
بعدها که تشکیلات عیاری رونقی یافت و کار عیاران بالا گرفت هرگاه که دشمن را ضعیف و ناتوان تشخیص میدادند و مبارزهی پنهانی را ضروری نمیدیدند بدون هیچ گونه بیم و هراسی شمشیر را از رو می بستند و دشمن را از پای در می آوردند.
این مثل رفته رفته بر اثر مرور زمان به صورت ضرب المثل در آمد و در موارد مبارزات علنی و آشکار و به منظور تحقیر و تخفیف طرف مقابل مورد استفاده قرار گرفت