پ
- پاچه خوار = چاپلوس
- پا دادن = پذیرفتن پیشنهاد، آمار دادن
- پارازیت = سخن بی موقع، اختلال، مزاحمت
- پارس خود رو = سگی که راه می رود و پارس می کند.
- پاشنه ها را بالا بردن = لباس خود را مرتب کردن
- پاناسونیک = دختر ناز و خوش اندام
- پایه بودن = حاضر به همراهی (همکاری) بودن. مثال: پایه ای؟ (حاضری؟، هستی؟)
- پدیده = کسی که خیلی تابلواست و کارهای عحیب میکند به تمسخر به او میگویند: فلانی پدیدهایه برای خودش!
- پسی = پسر
- پنیر = حشیش، جوینت، بنگ
- پوز زدن = رو کم کردن
- پوز زنی = رو کم کنی
- پیاز = خنگ، مشنگ، یعنی تو که عین بز نگاهم می کنی وقتی می گویم دوستت دارم
- پیچاندن = رد کردن، از سر باز کردن، سرباز زدن از مسئولیت. مثال: باز که کلاسو پیچوندی!
- پیچ پلیسی = کشیدن ترمز دستی و دور زدن ماشین