روز- داخلی- نمایشگاه آرایشی و بهداشتی-قسمت اول
از در که داخل میشیم. دنبال اسم زیباکده می گردم. همینجور سرم می چرخه که روی نگاهم روی اسم زیباکده ثابت می مونه. غرفه زیباکده اولین غرفه سمت راستی به هنگاه وروده. خانم منصوری به همراه یکی دیگر از همکارانشون که ما اینجا ازشون به اسم خانوم مهربان نام می بریم توی غرفه ایستادن. نگاه بَراق خانم منصوری و لبخند خانم مهربان، میگه که اونها هم منتظر شناسایی این مهمان جدید هستند. چه خودم رو تحویل گرفتم!!!
من هم که تا قبل از دونستن اسم ها گیج بودم. سلام کردم و دست دادم : پریسان هستم
لبخندشون بازتر شد ( و من باز هم خودم رو تحویل گرفتم ) و سلام علیک گرمی کردند که بسیار به دلم نشست و بعد هم از فعالیت های من در گذاشتن تاپیک های مختلف تشکر کردند.( الان معلومه خودم کانون عدسی قرار گرفتم؟ من حذف کاربری شدم شک نکنید! )
و من هم بخاطر گرداندن چنین سایت خوبی که محیط به این گرمی و صمیمیت داره از مدیران دلسوزش تشکر کردم. و بعد هم پرسیدم که کسی نیامده؟
و با فهمیدن اینکه تنها هستیم خواستم تا دوری در نمایشگاه بزنم تا دوستان بیایند.