خانه
2.72K

مادر خلاق

  • ۰۰:۱۱   ۱۳۹۴/۶/۱۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    مادر خلاق و مادر غیر خلاق

    1- بچه سرفه میکند.

    مادر خلاق یک دستمال در می آورد و به بچه میدهد

     مادر غیر خلاق به او میگوید:

     "نکن". بعد هم بچه را دعوا میکند. بچه حالا علاوه بر سرفه، نق هم میزند..

    2- بچه غر میزند و نمیخواهد از مغازه بیرون برود.

    پدر خلاق به او میگوید که راه خروج را بلد نیستم و از بچه میخواهد خروجی را نشانش بدهد.

     بچه یورتمه کنان بطرف در میرود و خوشحال است. احساس میکند کار مهمی انجام میدهد.

    پدر غیرخلاق

    او را به زور و کشان کشان بیرون میبرد. بچه نق میزند.

    بچه غر میزند و نمیخواهد از مغازه بیرون برود.

    قربان صدقه اش میروند و وعده شکلات و بستنی میدهند.

    بچه رشوه را قبول میکند.

    همچنان غر میزند و از مغازه خارج میشود. و مشغول چانه زدن بر سر تعداد بستنی است.

    3- بچه در مدرسه دعوا کرده است. داستان را برای مادر تعریف میکند.

    مادر خلاق

    گوش میدهد، اما عکس العملی نشان نمیدهد.

     مادر غیرخلاق

    درحالیکه سعی دارد باقیمانده غذا را از لای دندانش بیرون بکشد، گوش میدهد. به بچه میگوید:

     "اون فقیره. واسه همین بی تربیته.

     تو باهاش بازی نکن!"

    4- بچه بستنی میخورد.

     مادر خلاق

    به او دستمال میدهد تا دهانش را پاک کند.

     مادر غیرخلاق

    دور دهان او را پاک میکند.

    5- بچه نق میزند.

    مادر خلاق

    به کودکش نگاه میکند و از او میخواهد تا علت بدخلقیش را بدون گریه بگوید.

    مادر غیر خلاق

    دعوایش میکند.

    پدر به مادر میتوپد که بچه را دعوا نکن.

    بچه لگدی حواله پدر میکند. مادر میخندد. پدر بچه را دعوا میکند. و بعد برای آرام کردنش باز هم به او وعده و رشوه میدهند.

    6- بچه زمین خورده است.

    مادر خلاق

    با لبخند به کودکش نگاه میکند و با زبان به او میفهماند طوری نیست بلند شو و ادامه بده

    و او با خوشحالی بلند میشود و به بازی ادامه میدهد.

    مادر غیرخلاق

    دو دستی توی سر خودش میزند و جیغ میزند و بچه را بلند میکند و مثل کیسه سیب زمینی میتکاند.

    بچه میترسد و جیغ میکشد.

    بعد مادر بچه را پیش خود مینشاند و به او میگوید از جات تکان نخور.

     مادر آینه در‌ می‌آورد تا آرایش خودش را کنترل کند.

    و بچه از فرصت استفاده کرده و با این فکر پیروزمندانه

    که از دست مادر فرار کردم دوباره میرود تا بازی کند.

    7- در مطب دکتر حوصله بچه سر رفته است.

    مادر خلاق

    از کیفش کاغذ و مداد‌ رنگی بیرون می‌آورد و بچه مشغول میشود.

    مادر غیرخلاق

    مثل گرامافونی که سوزنش گیر کرده باشد لاینقطع میگوید "نرو، نکن، نگو، دست نزن، بیا، حرف نزن، آروم باش، بشین، ول کن، به پدرت میگم".

    اعصاب همه رو خرد کردی.

    الان آقای دکتر میاد آمپولت میزنه!!!

    والدین نیازمند به آموزش مبانی و مهارتهای تربیت هستند.

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان