۱۸:۱۸ ۱۳۹۴/۹/۴
دفتر شعر مرا روزی تو امضا میکنی؟
خط به خط هرواژه را در قلب خود جا میکنی؟
من که سرشار از توام باور کنم روزی تو هم
لب به هر، آنچه نشسته بر دلت وا میکنی؟
شیشه ی تنهایی شب را شکست آوای تو
بار دیگر در دل بیچاره غوغا میکنی؟
ذکر لبهایت میان واجباتم واجب است..
ذکرلبهایم به شب درخواب و رویا میکنی؟
میوه ی شیرین هر شاخه به دستانت رهاست
نازنین! از چیدن این میوه پروا میکنی؟
اختر چشمان تو هوشم به یغما برده است
عاقبت دانم مرا اینجا تو رسوا میکنی!!
مالک ذهنم شدی، ورد زبانم روز و شب
در کنارم یک شبی حل معما میکنی؟
جاده ای بی انتها پژمرده میسازد مرا
باشکست فاصله رویم تو زیبا میکنی؟