خانه
290K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۲۳:۴۵   ۱۳۹۴/۱۰/۱۲
    avatar
    برترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51237 |36302 پست
    زیباکده
    مهرمینا : 
    اینجا : "دنیا دور سرم چرخید صداش تو سرم بارها و بارها تکرار میشد یه چیزی بگو یه چیزی بگو چقد این صدا این جمله این بغض برام آشنا بود نکنه ..." اینجا رو متوجه نشدم، این همون جمله‌های ناشناسه زمانی که داخل کمد مخفی شده بود، یعنی الان شک کرده که اون ضارب ناشناس شوهرش بوده؟ مگه صداس همسرشو توی این 5 سال نمیشناسه یا من ِ خوابآلو اشتباهی خوندم
    زیباکده

    والا من میخواستم داستانو بکشونم سمت شوهرش 3خب لابد صدای مضطرب و بغض آلود شوهرشو تو اون شرایط از تو کمد نشناخته دیگه ای بابا چه سوتی دادم 9

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان