خانه
291K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۶:۰۳   ۱۳۹۶/۶/۲۲
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست

    پلین با نزدیک شدن روز برگزاری جلسه ی صلح به دربار سیلورپاین نامه نوشت و برای "برخی توضیحات مهم از جانب امپراتوری اکسیموس" از اسپروس درخواست یک ملاقات محرمانه کرد.
    اسپروس بعد از دریافت نامه و در حالی که از احتمال زیاده خواهی اکسیموس ها عصبی به نظر می رسید، برای مشورت فوری اسپارک و اریک ماندرو را فراخواند، اسپروس تصمیم گرفت که انواع باج خواهی های اکسیموس ها را پیش بینی و برای آن چاره اندیشی کند.
    اسپارک بعد از گذشت 2 ساعت که روی نقشه خم شده بود در جمع بندی نهایی صحبت هایش گفت، توقف جنگ دست بالای اکسیموس ها را در جبهه تعدیل کرده و نزدیک شدن ارتش منظم شده ی گودریان یک تعادل را بوجود آورده که در صورت بی احتیاطی هر یک از بازیگران جنگ، احتمال اعتلاف 2 بازیگر عمده را بسرعت تقویت کرده و نابودی یکی از سرزمین ها را بدنبال خواهد داشت! پس من پیش بینی نمی کنم که اکسیموس ها از نقطه نظر نظامی با حربه ی تهدید وارد مذاکره بشوند!
    اریک در پاسخ گفت ولی استقرار ارتش اصلی آنها در مرز کماکان به اونها این امکان را می دهد که در این بازی حضور موثری داشته باشند!
    ممکن است که نماینده ی شاه هزار آفتاب از ما درخواست اعتلاف و ورود به جنگ برای ایجاد تغییر در مرزهای شرقی خودشان را داشته باشد!
    اسپروس بعد از مطالعه دقیق نقشه سری تکان داد و گفت نه! اگر تصمیم آنها مداخله ی جنگی بود باید این پیشنهاد در درجه ی اول به گودریان یا شاردل ارسال می شد تا ما!
    من به این نتیجه رسیده ام که باج خواهی آنها از نوع نظامی نیست، پس می توانیم با برگزاری جلسه مورد درخواست دختر پادشاه موافقت کنیم و در حالی که مشخصا لبخند مشکوکی در مورد انتخاب پلین به عنوان نماینده ی اکسیموس ها روی لبش آورده بود به مشاورانش اجازه مرخصی داد.
    ...
    پلین در ساعت 1 بامداد و درحالی که برای دست بسر کردن مهمان همیشگی جدیدش گلوری با مشکلات جدی روبرو شده بود و به ناچار از جافری کابایان فرمانده ی محافظین و پسر یکی از مهمترین لرد های خانواده های جنوبی اکسیموس خواسته بود که با ایجاد یک نمایش جنگی ساختگی در محل استقرار حالت دفاعی در مقابل شبیخون ناشناخته اعلام کند و دوشس شایموت و گلوری را با بالاترین درجه ی حفاظت در محاصره سربازان تا صبح نگاه دارد، در محل استقرار اسپروس حاضر شده و منتظر شروع جلسه بود.
    اسپروس بعد از ورود و نشستن در جایگاه مخصوص حاضرین را بجز اریک ماندرو و اسپارک مرخص کرد و رو به پلین گفت:
    -شاهزاده پلین امیدوارم که شنونده ی اخبار خوبی از طرف شما باشم چون موفق شده ام در سایر اقلیم ها آمادگی کافی برای پذیرش یک صلح همه جانبه و شرافتمندانه را ایجاد کنم!
    پلین تعظیم کوتاهی کرد و در حالی که مستقیم به اسپروس نگاه می کرد گفت:
    اعلیحضرت! منظور شما از شنیدن خبرهای خوب از طرف ما چیست؟ اینکه ما بگوییم که از همه ی زمین هایی که با دادن خون و تلفات و همینطور با صرف هزینه های هنگفت و خسارت عمده به کشاورزی به دلیل احضار سربازان در پایان تابستان و فصل برداشت تصرف کرده ایم عقب نشینی می کنیم؟؟؟
    اسپروس با ناراحتی و عصبانیتی که هنوز در کنترلش بود گفت: خوب!...
    پلین در پاسخ اضافه کرد:
    پس در این صورت من برای شما حامل خبرهای خوبی هستم چون ما دقیقا همین کار را انجام خواهیم داد!
    اسپروس در حالی که لبخندی بر لب داشت: .. و؟
    - اعلیحضرت همانطور که مستحضر هستید بلندپروازی و ماجراجویی پادشاه شاردل از یک طرف و سخت گیری و بی توجهی پادشاه گودریان از طرف دیگر عوامل شماره یک و دو بروز این مشکل هستند، این اتفاق باعث بروز اختلال جدی در مسیر تجارت سرزمین های ما و ناامنی و بی ثباتی شدید در مرزها و همینطور تحمیل هزینه های زیادی به ما شده، از طرفی ما وقتی ارتش شمالی اکسیموس را برای مداخله ارسال کردیم فقط صلح جویی و مصلحت اندیشی را مد نظر داشتیم و با اینکار باعث توقف سریع جنگ به نفع پادشاهی گودریان شدیم، پس پیشنهاد ما که به صورت محرمانه به اطلاع شما می رسد این است که ما در قبال این لطف به گودریان که از تخریب روستاها و شهرهای زیادی در آن سرزمین جلوگیری کرد و ضمنا به دلیل عقب نشینی کامل و منظم از سرزمین های دزرتلند امتیاز بهره برداری انحضاری از معادن کویو با قیمت گذشته را دریافت کنیم به نحوی که بخشی از خسارت های وارد شده به ما جبران شود و انتظار داریم که شما با درخواست یک امتیاز عمده از شاردل، او را با عواقب این بلندپروازی به صورت بازدارنده آشنا کنید.
    از اینکه این فرصت را در اختیار من قرار دادید تشکر می کنم سرورم.
    اسپروس در حالی که خوشحالی و رضایت خودش را پنهان نمی کرد با شوخی معنیداری یک جام پر از شراب به سوی پلین دراز کرد و گفت امیدوارم شاهزاده آمادگی لذت بردن از صلحی که با آن کمک کرده اند را هم به همراه داشته باشند!
    (کنایه به سن و سال پلین)
    پلین در حالی که کمی سرخ شده بود با بی تجربگی جام را با یک جرعه بالا کشید و بعد از اجازه مرخصی با عجله محل مذاکره را ترک نمود.

    ویرایش شده توسط مهرنوش در تاریخ ۲۲/۶/۱۳۹۶   ۱۸:۰۱
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان