اسپروس پس از شنیدن شرط پایانی شاردل اخمی به نشانه عدم رضایت کرد. کمی به برگه هایی که در مقابلش بود خیره شد و بعد با همان اخم سرش را بلند کرد و نگاهش را به لیدمن دوخت. لیدمن متوجه نگاه پادشاه سیلور پاین شد و با همان نگاه اخمویش چند لحظه به پادشاه خیره شد.
اسپروس افکارش را طبقه بندی کرد و به خودش مسلط شد. سپس با نگاهی دوستانه به لیدمن گفت : جناب مارتین لودویک لیدمن. از فرمانروایی دزرتلند؛ البته. نظرات جناب کیموتو و همینطور بانو شاردل رو شنیدیم. به نظر می آید که ایشان در پیامشان سعی کرده اند که مسولیت خود را به عنوان شروع کننده ای جنگ بپذیزند. البته در پایان درخواست هایی را هم اضافه کردند که قابل بحث است.
تردیدی نیست که اکسیموس در ایجاد این شرایط صلح و پایدار نقش موثری بازی کرده است. برای اینکار بهایی را هم پرداخته اند که کم هم نیست. نظرات ایشان را هم خواهیم شنید اما اول شما جناب لیدمن.
مارتین لودویک لیدمن دست چپش را مشت کرده و از آرنج صاف و روی میز دراز کرد. چند لحظه ای به مقابل خودش چشم دوخت و بعد شروع به سخن کرد و همزمان رویش را به سمت پادشاه اسپروس چرخاند : اعلی حضرت اسپروس، عالیجنابان با ادای احترام. سرزمین دزرتلند، درگیر جنگی بیهوده شده است. بیشترین ضربه را سرزمین ما دریافت کرده و کمترین واکنش را نشان داده است. امروز شرایطی ایجاد شده که ثبات برای همه اقلیم ها در اولویت قرار گرفته. البته ما نیز همیشه از ثبات استقبال کرده و میکنیم. برای همین هم ارتش ما هنوز در شمال درومانی نزدیک برن هست و وارد ماستران نشده ایم.
از بانو شاردل و جناب کیموتو برای قبول مسئولیت و خروج سریع از مرزها تشکر میکنیم. البته این رویه حتما باید اصلاح شود. ما از آنها برای قبول هزینه های بازسازی ماستران تشکر میکنیم اما این رنجی را که به مردم ما و حکومت ما وارد کرده و خسارت های ثانوی ایجاد کرده جبران نخواهد کرد. همچنین تعیین شرایط ویژه برای اقلیم های دیگر و تصمیم گیری در مورد مراودات انها به نظر خارج از رویه مرسوم است.
در مورد اکسیموس. ما از آنها هم تشکر میکنیم. حضور به موقع آنها در این نبرد توانست شرایط ثبات و صلح را بوجود بیاورد. همینجا مراتب قدردانیمان به پادشاه اکسیموس را به دختر ایشان بانو پلین اعلام میکنم. (سپس لبخندی سریع و کوتاه به او زد) اما ما از آنها انتظار داشتیم که این کار و بخصوص ورودشان به مرزهای ما را با هماهنگی پادشاهی دزرتلند انجام میدادند. نیت خوب آنها سرپوشی بر نکات منفی زیادی که لشکرکشی شان بدون هماهنگی در مرزهای کشورما داشته نخواهد بود. بعضی از شهرها و روستاهای ما در جریان این لشکرکشی غارت شده و صدمه بسیار دیده اند. چه کسی پاسخگوی خون مردمان ما خواهد بود؟ همچین در صورت امضای پیمان صلح، چه کسی متضمن خروج بدون مشکل و حاشیه این لشکر از کشور ما خواهد بود؟ عالیجناب اسپروس ما گفتگوی دو نفره مفصل و مفیدی داشتیم. میدانید که ما برای انتقام یا ماجراجویی اینجا نیامده ایم. پادشاه گودریان من را اینجا فرستاده تا پیام آور صلحی باشیم که دیگران آنرا به هم زده اند. آنهم درست در خاک ما. من تضمین کارشان شابین را برای نظارت بر روند صلح برای شما آورده ام. اما از خون مردمان دزرتلند چشم پوشی نخواهم کرد و این را تا پایان پیگیری خواهم کرد. بلا فاصله دستش را از روی میز برداشت و به صندلی تکیه داد و نگاهش را به روبرو انداخت.
پادشاه اسپروس : ممنون از جناب لیدمن. و در پایان صحبت های بانو پلین از سرزمین اکسیموس.
پلین قبل از اینکه نماینده های دو اقلیم صحبت کنند تصمیم داشت که ایستاده سخنانش را بیان کند اما در حین صحبت ها نظرش تغییر کرده بود و این کمی او را موذب میکرد. با این حال بعد از چند ثانیه شروع به صحبت کرد : جناب پادشاه، عالیجنابان. ازینکه به نمایندگی از سرزمین اکسیموس حامل پیام صلح برای این بی ثباتی ایجاد شده در قاره مان هستم به خود میبالم. چند ماه پیش کشور ما برنامه های گسترده ای برای ایجاد ثبات در منطقه داشت اما حرکت غیرقابل پیش بینی ریورزلند محاسبات را تغییر داد. سرزمین اکسیموس با همه اقلیم های قاره نوین به یک اندازه احساس نزدیکی میکند. حرکت ما در واقع عکس العملی بود به یک عمل بی ثبات کننده. آنهم در مقیاسی محدود. همانطور که میدانید ارتش اصلی و شخص پادشاه در این حرکت حضور نداشتند و حتی ایشان ارتش اصلی را هم در مرزها مدیریت نمیکنند. ما دنبال تخاصم نبوده و نیستیم بلکه دنبال صلح هستیم. من حتی حامل پیام و پیشنهادی منحصر به فرد هستم تا بیش از پیش حسن نیت خود را ثابت کنیم. (کمی سرش را به عقب برد و برای چند لحظه کوتاه چشمانش را بست. او داشت در ذهنش تحسین پدر را برای خود تجسم میکرد).
پادشاه اکسیموس به من اختیار تام داده اند تا به شما اعلام کنم که ما برای خروج از مرزهای ریورزلند هیچ درخواستی از آنها نداریم. همین که آنها مسئولیت شروع این بی ثباتی را پذیرفته و برای جلوگیری از تکرارش سعی خواهند کرد دستاورد بزرگی برای اقلیم ماست که هر چند هزینه های مالی بسیار برای حرکت دادن سپاهمان درست در پایان تابستان را جبران نمیکند اما ما را به هدف اصلیمان که حضور در قاره ای با ثبات است، نزدیک میکند.
اما جناب لیدمن. من شدیدا با شما احساس همدردی میکنم. (سپس برای چند جمله به او نگاه کرد و بعد صحبت هایش را به طور جمعی ادامه داد) مردم شما در شمال کشورتان دچار مشکلاتی شده اند. بعضی از آنها خانه و یا زمینشان را از دست داده اند. اما جناب لیدمن، چطور ما میتوانستیم در چنین زمان کوتاهی قبل از رسیدن ارتش ریورزلند به درومانی همه چیز را با شما هماهنگ کنیم. دل همه ما در اکسیموس برای مشکلاتی که مردم بیگناه متحمل شدند به درد آمد. اما اگر ما دست روی دست میگذاشتیم و ارتش ریورزلند به درومانی میرسید، آیا این مشکلات دهها برابر نمیشد؟ ما برای کشورگشایی این کار را نکردیم، برای کاهش شدید هزینه ها در این قاره اینکار را انجام دادیم. (سپس دستش را روی سینه اش گذاشت و گقت) و برای اینکار خواهر من، خودش را به ارتش رسانده و خطرات زیادی را متحمل شده تا این جنگ هزینه کمتری ایجاد کند. امروز بانو پایان اکسیموس همراه با ارتش اکسیموس است تا خروج دقیق و بدون مشکل آن را از مرز هر دو کشور تضمین کند. ما برای همه اینها هیچ چیز نمیخواهیم. جز اینکه پادشاه دزرتلند دست پادشاه ما را که به نشانه دوستی دراز کرده است را بفشارد. دو اقلیم ما سالهاست که در تحارت دوستی زیادی با هم داشته ایم. اما چند سالیست که بازرگانان دزرتلند قیمت فروش فلزات به خصوص آهن را بسیار بالاتر از حد طبیعی آن حساب میکنند. ما انتظار داریم که این دوستی باعث شود که ما بتوانیم با همان قیمت 3 سال پیش به مدت 6 سال از این تجارت که برای هر دو اقلیم پرثمر هست بهره مند شویم. پادشاه اسپروس من دیگه صحبتی ندارم و تنها میخواهم در انتها یک بار دیگر از حضور قدرتمند شما برای شکل گیری این صلح پایدار تشکر کنم.
اسپروس پس از به جا آوردن تشریفات ختم جلسه را اعلام کرد و در رایزنی های نهایی، اکسیموس زیر بار اینکه بخشی از خرج بازسازی مسیری که از آن گذشته را پرداخت کند نرفت. اما قبول کرد که بازگشت آنها بدون هیچ هزینه ای برای مردم دزرتلند باشد.
لیدمن پذیرفت که این تجارت را برای مدت 4 سال با اکسیموس و عدم برقراری ارتباط با باسمن را برای مدت 2 سال تضمین کند. اسپروس برای قبول شرط ریورزلند اعلام کرد که حق تجارت انحصاری ریورزلند از اسکله لیتور را برای مدت 4 سال با دزرتلند به شراکت خواهد گذاشت ولی برای مدت 3 سال بستن راه آبی روی باسمن را تضمین کند. همچنین به لیدمن قول داد ادامه مذاکراتش با شارلی درومانیک به گسترش هر چه بیشتر مراودات اقتصادی بین دو اقلیم بینجامد.
متن نهایی در 4 نسخه آماده شد و برای امضا به هر 3 اقلیم دیگر ارسال گشت و هر 4 نامه با یک متن و به امضای هر 4 پادشاه رسید و به نمایندگان اقلیم ها در لیتور تحویل داده شد.