خانه
291K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۳:۱۲   ۱۳۹۶/۷/۱
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15940 پست
    کاراشن شابین به نیکلاس بوردو، قائم مقام خود در ارتش و فرمانده سواره نظام دستور داده بود تا ضمن تلاش برای آرام کردن فضا و درک شرایط ویژه برای ارتش اکسیموس، هماهنگی ها و همکاری های لازم را با آنها جهت خروج انجام دهد، اما با جدیت تمام بر مفاد عهدنامه جهت خروج بدون مشکل آنها نظارت کند و در صورتی که خشم آنها راهی مردم شهرها و روستاها شد با شدت عکس العمل نشان دهد. همچنین ارتش همچنان در حالت اماده باش کامل قرار داشت و در محل استراتژیکی واقع در شمال درومانی مستقر شده بود. شابین خود جهت شرکت در جلسات تصمیم گیری به پایتخت رفته و شرایط را در کنار پادشاه رصد میکردند تا در صورت وقوع جنگی ناخواسته چطور آنرا مدیریت کنند.
    همچنین به دستور گودریان، نیروهای مخصوص در شهرهای مختلف گمانه دسیسه بودن و داخلی بودن موضوع را تقویت میکردند. زیرا او ازینکه این اتفاق توسط نیروهای خودی نیفتاده مطمئن بود و اینکه توسط هر کسی اتفاق افتاده باشد و بخواهد آنرا گردن دزرتلند بندازد، به خشم مردم از چنین کاری نیاز داشت. در عین حال مرتب پیک هایی را به اکسیموس میفرستاد تا همکاری نزدیکی با آنها در روشن شدن حقیقت داشته باشد.

    بوریس سیندبرگ نیز در همین دو سه هفته سعی کرده بود تا قایق های نظامی بیشتری به آبهای آزاد بفرستد و امنیت بیشتری برای کشتی رانی دزرتلند که حالا میتوانست با مهمترین بندر دریاچه قو، به داد و ستد بپردازد آماده کند. او در آخرین بازدیدش از لیتور با اسکاردان بر سر یک میز نشسته بود.
    - جناب اسکاردان، ازینکه میبینم روابط خیلی بهتری با سیلور پاین داریم حس خوبی دارم، مخصوصا که میتونم در کنار شما ازین ودکای درجه یک بنوشم.
    اسکاردان لبخندی زد و گفت : مایه خرسندیه، البته به زودی شما هم باید من رو به شراب درومانی مهمان کنید.
    - همکاری های ما فراتر از اینها خواهد بود. همونطور که میدونید بانو شارلی درومانیک برای گسترش روابط در سطوح بالا به اقلیم شما سفر کرده. البته ارتباط ما چند روزی با ایشون قطع شده که در دوران جنگ قابل درک بود. من مطمئنم که به زودی ایشون با خبرهای خوش به دزرتلند بازخواهند گشت.
    - حتما همینطور خواهد شد جناب سیدنبرگ، در اون مقطع اتفاقات خارج از کنترل زیادی داشتیم که یکیش هم قطع ارتباط بود، به زودی ایشان با احترام به سرزمین خودشون باز خواهند گشت. هر چند که سیلور پاین، همیشه پذیرای مهمانان عزیز خواهد بود.



    رابرت لیدمن در صدر هیئت جمع و جوری با گذراندن تشریفات همیشگی از مرزهای ریورزلند گذر کرده بود که باخبر شد احتمالا ملکه شاردل در مراسم خوش آمد گویی او حضور نخواهد داشت. رابرت جوانی حدودا 30 ساله بود که به نسبت پدر بسیار خوش رو و خوش مشرب مینمود. اما تا همین سن هم درک بالایی در کنار پدر از اقلیم ها و نحوه کارکرد سیاست پیدا کرده بود. او در اولین صحبت قابل اعتماد و جسور به نظر میرسید که هنوز صعه صدر پدر را نداشت ولی رفتار نبوغ آمیزی در ساده سازی بحران ها داشت.
    اینکه ملکه شاردل در مراسم او حضور نخواهد داشت کمی او را نگران کرده بود. اینکه به طور کلی این حضور سفیر که با ابتکار خود ملکه انجام شده بود چه جایگاهی در سیاست های ریورزلند خواهد داشت. در همین افکار بود که پیکی از سوی پایتخت ریورزلند به سمت آنها آمد ...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان