خانه
291K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۳:۰۴   ۱۳۹۶/۷/۱۵
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15940 پست

    شارلی درومانیک در حالی که در خانه مادری اسپروس قدم میزد، نمیتوانست رویاهای بلندپروازانه را از خود دور کند. اما سعی کرد که راهش را از طریق انجام درست ماموریتش بازتر کند. او نکاتی در مورد منابع عظیم سنگ های قیمتی در سیلور پاین شنیده بود و از کاخ شاهنشاه وقتی برای دیدار با اسپروس را درخواست کرد.

    رابرت لیدمن نیز توانسته بود جلسات منظمی با نماینده کیموتو داشته باشد و تقریبا ماهی یکبار با شخص کیموتو دیدار میکرد. عمده مباحث رد و بدل شده بین آنها در مورد استحکام روابط فراتر از مراودات عادی اقتصادی بود و داشتند دنبال راهی میگشتند تا شعله های جنگ به این زودی ها شعله ور نشود.
    گری وگاس نیز به تازگی خودش را به پایتخت کسیموس رسانده بود. تیم همراه وگاس به نسبت دستیاران دو سفیر دیگر بزرگتر بودند و او درخواست داده بود تا 4 مشاور و 5 نیروی فعال با خود به اکسیموس ببرد و جمعا گروهی 10 نفره را تشکیل میدادند. او از مشاوران و دستیارانش خواسته بود که یک روز در میان جلسات جمعی برگزار کنند و به مطالعه و تحقیق در مورد اتفاقات 50 سال گذشته در اکسیموس بپردازند.

    کارشان شابین به همراه اروین مونتانا به کارمونسال رفت تا آخرین هماهنگی ها و طرح ریزیها روی نقشه حمله به کولینز را انجام دهد. همچنین اون 800 نفر از نیروهای زبده خود را خواند و از آنها خواست تا با فاصله و در گروههای کوچک و از راههای مختلف به کارمونسال بیایند.
    کارشان شابین از عقرب سرخ خواسته بود راهی پیدا کند که بر اثر آن بتوانند جان کودکان و زنان رو حفظ کنند. حدود 20 روز گذشته بود و همه راهها به بن بست رسید تا اینکه عقرب سرخ از طریق افرادی که آنسوی مرزها میشناخت پی برد در زمان جنگ وحشی ها خانواده های خود را به جنوب شرقی نزدیک دریا میفرستند و بعد درگیری را آغاز میکنند.
    این بدان معنا بود که یا کارشان شابین باید از خیر نجات جان زنها و کودکان میگذشت تا کار بی سر و صدا پیش برود و یا اینکه قبل از شروع نقشه حمله ی کوچکی به آنها میکرد. کارشان در نامه ای خطاب به رومل گودریان همه مسئولیت انجام یک حمله مختصر را پذیرفت و تایید او را گرفت.
    چند شب بعد در دل تاریکی شخصا به همراه 100 نفر از نیروهای ویژه به دل کولینز زدند و با فریاد زیاد و کمان های آتشین خانه های چوبی وحشی ها را به آتش کشیدند و عقب نشینی کردند. در روزهای بعد به صورت پراکنده و غیرقابل پیش بینی به چند منطقه حمله کور کرده و فرار کردند. به نظر زمان مساعد برای شروع این طرح فرا رسیده بود. سحرگاهها و حین غروب زمانی که وحشی معمولا برای تجدید قوا و تغییر پست نگهبانی استفاده میکردند زمانی بود که نیروهای دزرتلند باید بی سر و صدا خودشان را با محموله های سم به بالای چشمه های شمالی میرساندند و به مدت یک ساعت با فشار کم این سم را در چمشه های میریختند.
    عقرب سرخ به شابین و مونتانا گفته بود که باید به مدت 7 روز اینکار انجام شود و پس از آن 7 روز دیگر صبر کنند و سپس حمله کنند. طرح بدون مشکل بزرگی پیش رفت و روز چهاردم فرا رسید.
    اروین مونتانا : شابین، من و عقرب سرخ همراهت خواهیم آمد. شاید اونجا اتفاقاتی خارج از جنگ متعارف بیفته.
    شابین : باشه اروین مشکلی نیست. اتفاقا فکر خوبیه چون ما باید بریم و در صورت امکان بدون جنگ مستقیم بیشتر، نیمه شمالی را تحت کنترل بگیریم. مهمترین موضوع اینه که باید رهبر اونها حق ما رو در سرزمین جدیدمون به رسمیت بشناسه.

    شابین به همراه تمامی نیروها و مونتانا و عقرب سرخ به سمت کولینز حرکت کردند. چیزی که میدیدند قابل باور نبود. در هر نقطه و بالای هر درخت، زیر هر گودال یا درون هر دهکده، تنهای بی جان هر جا که نگاه میکردی دیده میشدند. اروین مونتانا از دیدن این صحنه جا خورده بود. عقرب سرخ نگاه مغروری به صحنه ها مینداخت اما میدانست که به هیچ عنوان نباید جلوی شابین شادی کند. کارشان شابین میدانست که چه کرده اند و شگفت زده نشده بود. بدون تغییری در چهره اش به تاخت به سمت بخش های جنوب شرقی رفت. وقتی به انجا رسید دو نماینده را به درون وحشی ها فرستادند و درخواست دیدار با رهبر آنها را کردند ...

    ویرایش شده توسط بهزاد لابی در تاریخ ۱۵/۷/۱۳۹۶   ۱۴:۱۰
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان