بی آغار، بی پایان
فصل دوم : طوفانی از غرب - قسمت نوزدهم
رابرت لیدمن چند روز مانده به شروع جنگ بزرگ درخواست نشست فوری با کیموتو و ملکه شاردل را ارسال کرد. شاردل که از سرعت اتفاقات خسته شده بود با بی میلی پذیرفت و با حالت و پوشش نه چندان رسمی به همراه کیموتو وارد جلسه شده.
رابرت لیدمن : سرورم من حامل پیام ویژه و فوری از طرف پادشاه دزرتلند برای شما هستم. ما امیدواریم که ازدواج بانو مادونا و شاهزاده آندریاس در اسرع وقت سر بگیره و بانو مادونا برای همیشه قبل از بالا گرفتن جنگ به دزرتلند نقل مکان کنند. این باعث نزدیکی بسیار زیاد دو اقلیم خواهد شد. همانطور که میدونید جنگ بین دزرتلند و اکسیموس قریب الوقوع و اجتناب ناپذیره. پس به زودی قراردادهای صلح که شامل انحصار استفاده از فلزات هم خواهد بود از بین خواهد رفت.مطمئن باشید که پیشنهادات دزرتلند در مورد فلزات و کشتی ها به دقت انجام خواهد شد.
شاردل : من به عنوان ملکه ریورزلند اعلام میکنم که نیروهای ارتش ما در حالت آماده باش کامل قرار دارند. البته ما از شما حمایت های لوجستیکی نیز خواهیم کرد و مسیر ارسال آذوقه و تجهیزات لازم برای سرزمین شما در هنگام درگیری به دقت بررسی و امن شده. ریورزلند نیز حسن نیت خود را نشان خواهد داد تا اتفاقات اخیر را به طور کامل پشت سر بگذاریم.
در ضمن، مادونا نیز به زودی به همسر همیشگی خودش در دزرتلند خواهد پیوست.
....
ارتش دزرتلند در اطراف وگامانس متحد و متمرکز شده و اماده حمله بود. انگیزه فراوان سربازها برای کشورگشایی و فراموش کردن شرایط پیچیده سال پیش باعث جو هولناکی شده بود.
در جلسات پایانی آرتور ساگشتا، اطلاعاتی در مورد تحرکات عجیب بخشی از ارتش اکسیموس به سمت شرق به دست آورده بود که به اطلاع پادشاه رساند. رومل گودریان نیز سیدنبرگ را مامور کرد که از سمت دریا سواحل شرقی اکسیموس را با قایق های کوچک جاسوسی زیر نظر بگیرند.
نیروهای کمکی از سیلورپاین به دزرتلند سرازیر شده بودند و پیشنهاد نیکلاس بوردو برای حمله مثلثی و رسیدن نیروهای دو کشور به هم در خاک اکسیموس مورد موافقت قرار گرفت.
کمپ فرماندهی در نقاط مرزی مستقر و فرمان حمله صادر شد ...