خانه
290K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۶:۱۹   ۱۳۹۶/۱۲/۲۳
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15940 پست

    بی آغار، بی پایان
    فصل دوم : طوفانی از غرب - قسمت پنجاهم

    بوریس سیدنبرگ در طول این حدودا یکسالی که از جنگ میگذشت به شدت درگیر پیشرفت نیروی دریایی در جنوب غربی و جنوب شرقی بود. با اینکه به دلیل جنگ سنگین، نیروهای کمتری برای ساخت کشتی ها در اختیار داشت اما با برنامه ریزی درست و استفاده از منابع زیادی که بعد از فتح بخش مهمی از سرزمین کولینز ها و همینطور به هم خوردن معاهده استفاده اکسیموس از منابع فلز دزرتلند به صورت انحصاری،   بدست آمده بود کارها را به خوبی پیش برده بود.

    اون نزد رومل گودریان آمده تا آخرین گزارشات را بدهد. البته او طرح های جسورانه ای برای قیچی کردن نروهای اکسیموس در دریا و یا فشار به پایتخت آنها به نیروی دریایی جدید نیز با خود داشت که همگی توسط نیکلاس بوردو رد شده بودند. دلیل آن وضع خوب جبهه ها در زمین و ریسک بالا در دریا بود و میخواست تا این رشد موازی همچنان اتفاق بیفتد تا بعد از فتح قلعه ها، نیروی دریایی قدرتمند دزتلند بتواند در معادلات بین قاره ای هم تاثیر بگذارد.

    سیدنبرگ در آخر جلسه با پادشاه رومل گودریان مطلب نه چندان مهم اما جالبی داشت که میخواست با او در میان بگذارد.

    سیدنبرگ : سرورم، ما علاوه بر کشتی های نظامی، کشتی های ترابری بسیار مطمئنی هم ساخته ایم. تا بتوانیم در جنگ های بلند مدت دریایی شرکت کنیم. اما این باعث شده تا هوش را از سر چند تن از ملوانهای شجاع دزرتلند بپراند. آنها چندین بار از من خواسته اند که اجازه ساخت 5 کشتی نظامی و 2 کشتی ترابری بزرگتر را به آنها بدهم تا با آن به سمت جنوب حرکت کرده و به ماجراجویی بپردازند. بعضی از مردم جنوب باور دارند که قبلا سرزمینی در جنوب قاره ما وجود داشته شامل خشم خدا شده و از دیدها پنهان شده است. ساخت این 5 کشتی حدود یکسال با افرادی که آنها در اختیار دارند طول میکشد اما همه منابع ساخت و آذوقه و مهمات را از بخش کولینزها و مازاد معدن فلزات که تا قرارداد بعدی قابل استفاده نیست برداشت خواهند کرد. میخواستم درین مورد اجازه شما را داشته باشم.

    رومل گودریان قدری فکر کرد و سپس گفت : چنین ملوان های شجاعی آرزوی هر پادشاهی ست. سخت است که آنها را از دست بدهم، اما نیمتوانم آنها را در قفس بیندازم. فقط همین یکبار و به همین یک گروه.

    ...

    روسای خورده قبیله های کولینز بعد از حدود یک ماه مذاکره که در واقع در اسارت به سر میبردند، شروط دزرتلند برای ایجاد منطقه ای مستقل اما زیر نظر امپراطوری را پذیرفتند و نام خورده قبیله هایی که به تاسیسات و مهمات دزرتلند حمله میکردند و محل روسای آنها را در اختیار اروین مونتانا گذاشتند. خیلی زود سِر سالوادور و یارانش برای تسویه آن قبیله ها گسیل شدند و کار ساخت قلعه متوسطی برای ناظران دزرتلند در باقی مانده سرزمین کولینز شروع شد. کولینز ها قبول کردند، برای اینکه مالیات کمتری در سال اول بدهند، در ساخت این قلعه مشارکت کنند.

    ....

    نیروهای ارتش متحد به کارتاگنا رسیدند و محاصره آنجا را شروع کردند. آندریاس به نیکلاس و برنارد هشدار داد، تا زمانی که نیروهای آرتور راهی برای استفاده از جادوگر پیدا میکنند، وجود او را از ذهنشان پاک کنند و همه روشهای جنگی و آرایشات و الزاماتش را با وسواس و احتیاط فراوان رعایت کنند.

    جادوگر قلعه پلیسوس که میتوانست جلب توجه را به حداقل برساند و عملا از دیدها نامرعی شود، دور از ارتش در محلی که جلب توجه نکند مستقر شده بود و تنها به درخواست های آندریاس گوش میداد.

    نیکلاس بوردو چند پیام محرمانه ساختگی از طرف دزتلند به داخل کارتاگنا برای لردهای مختلف ارسال کرد. او سعی داشت فشار ناشی از خیانت را بر ذهن فرماندهان اکسیموس دوچندان کند.

    لئونارد پودین، کشف لیندا را به برنارد گزارش داده بود و قرار بود با تمرکز بیشتری امکان ارسال پیام از کارتاگنا به سمت سانتامارتا را غیرممکن کنند. حتی پیامی برای عقرب سرخ فرستادند تا او روی ایجاد سمی کار کند که اگر در آتش بسوزد به طور وسیعی در هوا پخش شود.

    روزهای ملتهب و سرنوشت ساز در این فضای برفی خواب را حتی از سربازان دزرتلند که در خوشبینانه ترین حالت نیز چنین پیروزی هایی را تصور نمیکردند، گرفته بود.

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان