خانه
290K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۹:۳۲   ۱۳۹۷/۴/۳۰
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26985 |15940 پست

    بی آغار، بی پایان
    فصل سوم: آخرین کتیبه - قسمت هفدهم

    سپیده دم بود. هوا کم کم رو به روشنی میرفت. شب قبل اما هیچکس در جبهه دزرتلند نخوابیده بود. طرح نبوغ آمیز آندریاس اردوی دزرتلند را که ناخوداگاه رو به پذیرش نابودی کامل میرفت در بهت و امید غرق کرده بود. هیچکس اما شاد نبود. سربازان هزاران هزار از دوستان و همرزمانشان را از دست داده بودند و فرمانده هان زیر بار مسئولیت این فشار سنگین ترک برداشته بودند.

    در اتاق فرماندهی تنها نگاهها و چشم ها از آندریاس برای حفظ ارتش و شاید تاریخ دزرتلند سپاسگزار بودند و دهانها تنها در مورد گزارشات دقیق و ادامه روند در مورد آینده باز میشدند.

    برنارد که به عنوان فرمانده نیروهای پیاده در این جنگ شرکت کرده بود، بیشترین فشار را بر دوش خود حفظ میکرد. او گزارش کاملی از خسارات وارده ارائه داد. چیزی در حدود 15 هزار کشته و از دست رفتن بخشی از انبارها در عقب نشینی های پردامنه و با سرعت زیاد.

    نیکلاس بوردو در حالی که فرمانده مستقیم فرزند دوم شاه بود رو به او کرد و گفت : باید به هوش و تجربه پدرت افتخار کنی. درسی که تو تونستی ازین جنگ بگیری، به دلیل اینکه در پیشانی نیروهای پیاده بودی، به اندازه سالها جنگیدن خواهد بود. سختی های فراوان به همراه اطلاعات مستقیم و بسیار از جنگ واقعی در میدان نبرد. از خودت ناامید نشو. تو بهترین تصمیمات رو گرفتی. فداکاری تو و نیروهات بود که این فرصت رو به نیروهای سواره داد تا بتونن ما رو در جنگ حفظ کنن.

    فرمانده سواره نظام نیز که در جلسه حضور داشت گزارشش را آغاز کرد : به لطف شبیخون دقیقی که طراحی شده بود، ما کشته های زیادی نداشتیم. کمتر از هزار نفر. اما تونستیم با موفقیت چندین هزار اسب سنگین اسلحه که تعلیم فراوانی دیدن رو ضبح کنیم و یا فراری بدیم.

    نیکلاس بوردو اضافه کرد : اسب هایی که برای جنگ تعلیم داده شده اند به صورت گله ای فرار نمیکنن. عملا میشه اونهایی که رم کردند رو هم فراموش کرد.

    آندریاس پرسید : و براوردت از شبیخون به نیروهای کمکی؟

    فرمانده سواره نظام :میتونم بگم که قریب به اتفاقشون کشته شدند. چیزی در حدود 7 تا 10 هزار نفر قربان.

    بعد از آن بحث در مورد حرکت بعدی بالا گرفت. اول نیکلاس دوباره گزینه بازگشت به پالویرا را مطرح کرد. شاید او به خوبی میدانست که این راه عملی نیست اما در وجودش نیرویی بود که نمیخواست بپذیرد که باید با پیروزی کامل در این جنگ خداحافظی کند. آندریاس اما با این موضوع بهتر کنار آمده بود و گفت : ما این امکان رو نداریم. از جهات مختلف این کار میتواند آخرین اشتباه ما باشه. اگر نتونیم همه راههای مخفی قلعه رو پیدا کنیم و یا ارتش ریورزلند در مسیر گرفتار یا غافلگیر بشه، شکست ما حتمیه. ما اول باید به فکر حفظ قدرت باشیم و بعدا به گزینه های دیگه فکر کنیم. متاسفانه در حال حاضر حضور در کشور اکسیموس از گزینه های ما خارج شده.

    نیکلاس ادامه داد : پس یعنی بررسی حمله سرعتی دوم در حالی که ارتش اکسیموس به شدت صدمه خورده رو هم از دستور کار خارج کنیم؟

    آندریاس پاسخ داد : البته همه گزینه ها رو بررسی میکنیم، اما نباید امر بر ما مشتبه بشه. این پیروزی بخاطر غافل گیری بوجود اومده. الان توازن در خاک اکسیموس و در زمین باز به شدت به نفع اونهاست و شما که فکر نمیکنید سر جان دوبار غافلگیر خواهد شد؟

    برنارد گفت : با تلفات سنگینی که سواره نظام اکسیموس خورده و ترسی که در دل آنها ایجاد شده، قطعا چند روزی با احتیاط خیلی بالاتر عمل خواهند کرد.

    آندریاس : خیلی محتمله اما هرگز در مورد اکسیموس ها با قاطعیت صحبت نکن. اونها فرمانده فوق العاده ای دارن. به همه گزینه ها فکر میکنیم.

    برنارد : بله. پس از زاویه دیگه ای نگاه میکنیم. هدف ما اینه که قبل از متمرکز شدن تمام نیروهای دشمن و ساماندهی کاملشون، طرح عقب نشینی خودمون رو کامل کنیم. پس ما با احتیاط بالا باید عقب نشینی رو از همین امروز شروع کنیم. اما نمیتونیم با حالت کاملا تدافعی این کار رو انجام بدیم چون زمان رو از دست خواهیم داد.

    نیکلاس : حق با توه.  سربازان تو برای سرعت بخشیدن با حالت نیم تدافعی عقب نشینی خواهند کرد و بار جلوگیری از ضدحمله به دوش سواره نظام و گشت های جاسوسی خواهد بود. 

    آندریاس با سر تایید کرد و از فرمانده سواره نظام خواست تا برای عقب نشینی در حالت دفاع از پیاده نظام آماده شوند. 

    سپس آندریاس گفت : متاسفانه فرصت نداریم تا برای قربانیان این جنگ مراسم یادبودی بگیریم و یا تن هایشان را به خاک بسپاریم. دو ساعت دیگر به یاد آنها و بخاطر ارزش خون آنها حرکت خواهیم کرد و به زودی انتقامشان را خواهیم گرفت. این را گفت و شخصا به چادر ویژه ای رفت که برای نگه داری لئونارد پودین و زن همراهش در نظر گرفته بودند.

    ....

    در پایتخت هنوز خبر حدود دو روز جنگ شدید بین نیروهای کشورشان و ارتش اکسیموس مخابره نشده بود اما نامه ی محرمانه ای از آکوییلا به رومل گودریان رسیده بود که از او خواسته بود برای برقراری روابط حسنه و نشان دادن حسن نیتش شارلی درومانیک و فرزندش فراریش را به امپراطوری قانونی سیلورپاین مسترد کند.

    انتخابی که در ظاهر آسان مینمود به شدت گودریان را در فشار قرار میداد. او نمیتوانست چنین معامله ی شرمگینانه ای را بپذیرد و از طرفی هر نوع واکنش خصمانه از سوی سیلورپاین آخرین چیزی بود که دزرتلند به آن احتیاج داشت. مارتین میدانست که این قضیه چقدر جدیست و با تمام توان و بدون هیچ پیش زمینه ای همه گزینه های مختلف را بررسی کرد و با گودریان به بحث گذاشت. رومل گودریان که نمیتوانست به کارهایش اولویت بدهد، همزمان خود را جهت سفر و سخنرانی برای ارتش ریورزلند آماده میکرد و در آخرین روزی که میتوانست در دی مانیا بماند تصمیم نهایی را گرفت. او همه تخم مرغ هایش را در سبد اسپروس گذاشت و از مسترد کردن شارلی و فرزندش امتناع کرد. او در نامه ای قاطع اما نه چندان خصمانه، تلاش کرد تا برای صلح موجود کمی وقت بخرد و ضمن شعله ور نکردن آتش خشم حکومت فعلی سیلورپاین به رسمیت شناختن امپراطوری جدید را منوط به مشخص شدن وضعیت امپراطور مخلوع بکند و اضافه کرد دزرتلند به حاکمیت ملی اقلیم ها احترام میگذارد اما از کودتای نظامی حمایت نخواهد کرد و  تا زمانی که سیلورپاین درگیر نزاع های داخلی و چند دستگیست، با هیچیک از طرفین درگیر وارد قرار جدیدی نخواهد شد بخصوص آنکه حکومت فعلی قرار قبلی با اقلیم دزرتلند را زیر پا گذاشته است.

    او همچین یاداور شد که ملکه شارلی و فرزندش تحت حمایت کامل دزرتلند به سر میبرند و هر گونه نیت سو نسبت به آنها، نیت سو نسبت به اقلیم دزرتلند به شمار خواهد آمد.

    او از پیک دربار خواست تا نامه را به سرعت به سیلورپاین برساند و خود راهی شهری مرزی در همسایگی ریورزلند شد که قرار بود ارتش ریورزلند آنجا مستقر شده و پس از هماهنگ شدن با ارتش دزرتلند، به طور کامل وارد خاک دزرتلند شوند.

    ویرایش شده توسط بهزاد لابی در تاریخ ۳۱/۴/۱۳۹۷   ۱۶:۳۱
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان