بی آغار، بی پایان
فصل سوم: آخرین کتیبه - قسمت شصد و دوم
در تالار اصلی وگامانس، جلسه ای بی سابقه در بالاترین سطح در حال برگزاری بود.
رومل گودریان بعنوان میزبان در بالای میز نشسته بود در سمت راستش برنارد ولیعهد و در سمت چپش نیکولاس بوردو نشسته بود. بعد از برنارد در سمت راست میز نمایندگان ریورزلند شاردل، لابر و سیمون حضور داشتند و روبروی آنها در سمت چپ نمایندگان اکسیموس پلین، سرجان و لرد بایلان.
رومل گودریان ابتدا آغاز کننده جلسه بود:
- از حسن نیت همه شما برای شرکت درین جلسه تشکر میکنم. امروز بنابر مصالح عالی تمام مردم در قاره نوین، اینجا جمع شده ایم و این جلسه را برای برپایی صلح پایدار و اخد تصمیمات مهم در مورد امنیت قاره، شروع می کنیم.
در دو سال گذشته کشورهای ما درگیر جنگی خونین و ویرانگر بوده اند، جنگی که حاصلی بجز رنج و عذاب و از دست رفتن شجاعترین مردانمان نداشته است.
احتمالا هر دو ملکه محترم در جریان تحرکات تهدید آمیز باسمن ها بر علیه تمام قاره هستند، اینجا هستیم که ضمن بدست آوردن صلحی پایدار با شرایطی منصفانه برای همه، جلوی بلند پروازی های تکاما را برای همیشه بگیریم.
سکوت کوتاهی بر جلسه حاکم شد.
لحظاتی بعد پلین بصورت غیر معمولی از جای خود برخواست و کمی از میز فاصله گرفت.
سپس سخنان خود را شورع کرد:
-عالیجنابان...
از اینکه رویه معمول جلسه را متوقف می کنم عذرخواهی می کنم، ما به تازگی به اطلاعات بسیار گرانبهایی از نقشه های باسمن ها دست یافته ایم.
کاروان شاه هزارآفتاب که برای بدست گرفتن هدایت مستعمرات ما به سمت قاره شرقی در حرکت بود در نزدیکی دماغه سیزون و در تاریکی شب به یک گروه از کشتی های باسمنی که به سمت فیلون در حرکت بود برخورد کرده و با دستور پدرم موفق به تسخیر کشتی ها شده اند.
تمام سرنشینان کشتی ها کشته یا اسیر شده و تمام هشت کشتی توسط نیروهای ما غرق شده اند. در میان اسرا فرمانده گروه، "دانوجا" یکی از ارشد ترین فرماندهان ناکامورا فرمانده کل ارتش باسمنیا حضور داشت.
ما با استفاده از معجون ها موفق به نفوذ در او و دریافت تمام اطلاعاتش شدیم.
هنوز باسمن ها از اسیر شدن او بی خبر هستند ولی ما از نیت شیطانی آنها با خبر شده ایم...
به همین دلیل بازگرداندن ارتش مستعمراتی اکسیموس برای کمک به آرگون ها متوقف شده است و شخص لرد بایلان برای رسانیدن این خبر از میانه راه نزد ما بازگشته اند.
طبق یافته های ما تکاما طی چند دهه در دربار فیلون نفوذ کرده و حالا تمام ارتش فیلون در حالی که به تجهیزات باسمنی مجهز شده و توسط فرماندهان باسمنی آموزش دیده اند زیر پرچم تکاما هستند.
بعلاوه اینکه بزودی بعد از مسلح شدن تمام مردان میسالا، ارتش اصلی میسالا نیز با کشتی های باسمنی به باسمنیا منتقل خواهد شد و تکاما حمله ی همه جانیه خود را به قاره ی ما با نیرویی در حدود چهارصد هزار نفر که تا بن دندان مسلح شده اند آغاز خواهد کرد!
غیر نظامی های میسالا در گروه های صد نفره به تمام شهر ها و روستاهای آرگون و مستعمرات ما حمله خواهند کرد که جلوی پیوستن ارتش های آنها به ما گرفته شود.
خبر بدتر آنکه این اتفاق در چند هفته یا ماه آینده آغاز خواهد شد ...
و بدترین خبر آنکه آکوییلا با تکاما متحد شده و تمام خاک سیلورپاین را برای استفاده ارتش باسمن ها در اختیارشان قرار داده است.
شاردل که به وضوح کاملا نگران به نظر می رسید بدون رعایت آداب حاکم بر این جلسات پرسید:
-و شما چقدر از صحت این اخبار مطمئن هستند و ما چطور باید به شما اعتماد کنیم؟
پلین رو به گودریان پاسخ داد:
اگر پادشاه گودریان اجازه دهند همراهان من که در خارج از این اتاق منتظر هستند با محموله ی خود وارد شوند.
گودریان با سر به فرمانده نگهبانان اشاره کرد.
لحظاتی بعد چهار سرباز قوی هیکل اکسیموس در حالی که جعبه بزرگی را حمل می کردند وارد شدند و بعد از روی زمین گذاشتن آن، درش را از بالا گشودند، دو نفر از سربازان به سمت داخل جعبه خم شده و پیکر بی حال دانوجا ناکایاما را از داخل جعبه بیرون آوردند.
سیمون که از خشم کبود شده بود بی اختیار از جایش برخواسته و به دانوجا خیره شد، امکان مسلط شدن دوباره ی او به خودش لحظاتی به درازا کشید ولی نهایتا سرش را به علامت تایید رو به شاردل تکان داد.