دوستان من خیلی فکر کردم ولی یکیش یادم اومد که اونم خیلی کوتاهه . 
یه بار به خاطر سوالی که سر پروژه داشتم به استاد راهنمام زنگ زدم اسم استادمم آقای فرجی بود. همینطور که داشتم میحرفیدم یهو بابام اومد بدون اینکه توجه کنه من دارم با تلفن صحبت میکنم سرو صدا کرد به طوری که من کاملا حواسم پرت شد و به استادم گفتم آقا شما کی هستین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اونم نه گذاشت نه برداشت یه پوزخند زد گفت من فرجی هستم 
همانا که یادش میفتم میگم چه سوتی دادم...
یه بارم یه مشکل کامپیوتری داشتم میخواستم به پسرخاله ام بگم بیاد درست کنه ولی از اونجایی که سرکار میرفتو دیر میومد روم نمیشد بزنگم بهش بگم به همین خاطر این کار خطیرو به مامانم سپردم به این صورت که سر کلاس یه پیام نوشتم به این مضمون که "مادرجان شما بگید تشریف بیاره ولی بهش نگید که من گفتم که بیاد " وقتی میخواستم بفرستم استادم وارد کلاس شد منم حواسم پرت شد و پیامکو به خود پسرخاله ام فرستادم ایشون هم نه گذاشتند نه برداشتند در جواب گفتند" باشه نمیگم " 
از آهو و متالیک و کژال دعوت میکنم که شرکت کنند .