بهزاد لابی :
اگه از اون نظر نگاه کنی که آره من مجرد میمونم. چون نمیتونم از بین میلیون ها میلیون دختر نوگل نوشکفته که میخوان تو لیست من باشن به همه شون نه بگم و دلشون رو بشکنم و امیدشون رو از زندگی قطع کنم و فقط یکی رو انتخاب کنم. به هر حال این مسئولیتی هست که رو دوش قبله عالم گذاشته شده و باید از خواست های خودم دست بکشم و بذارم دخترا یه امیدی برای ادامه حیات داشته باشن.
برو بابا اون مال گذشته ها بود، اتفاقا شنبه صبح نیازمندی های همشهری گرفته بودم بذارم زیر ماهیتابه املت که سفره نسوزه، دیدم 50 صفحه بهش اضافه شده مخصوص دخترایی که دنبال شوهر میگردن. یه نفر نمیدونم کی بود یه 5 ستونی سفارش داده بود و کلی توش دروغ نوشته بود : آهو هستم، دختری جوان و دم بخت و در آرزوی اینکه سایه یکی بیاد بالای سرم. 3 شیفت بیرون کار میکنم، 5 وعده غذا درست میکنم، کل لباس های خانواده همسر تا 3 پشت با من، نظافت، گردگیری همه چی عالی، کنترل تلویزیون همیشه دست همسر. بدرقه همسر به محل کار با خوراکی های مغذی، استقبال با انواع آب میوه و ماساژ و ...
هیچی نمیخوام، هیچ شرط و پیش شرطی هم ندارم، خونه و ماشین هم با من، هر کس تماس بگیره هم بله میگم.
اما متاسفانه دیدم امروز صبح هم باز همون آگهی رو زده و گویا ماه هاست کارش همینه اما بگو دریغ از یه تک زنگ 
ببینم حالا این توهماتت کارتونیه یا مثه فیلم میمونه ؟ وااای چقد خندیدم بیخود نیست تو هیچوقت پیر نمیشی از بس تخیلات فان داری
