نوشان :
به نظر من هیچ نویسنده ای همین طوری سرنخهاشو رها نمیکنه بلکه بعضی وقتها نویسنده نمیخواد شخصیت داستان متوجه موضوعی بشه که خواننده میدونه. مثلا تو همین مثالی که شما زدید به نظر من نویسنده میخواسته به طور ضمنی این شک و تو خواننده پررنگ کنه که احتمال خیانت پدر زیاده. ولی قرار نیست پسر بفهمه. بعضی وقتها سرنخ ها رو برای خواننده میزارن نه شخصیت داستان
من با نظر فرک موافقم به نظرم هر کسی باید نسبت به آدمهایی که وارد داستان میکنه و سرنخ هایی که میده احساس مسئولیت کنه
و البته یه چیزه دیگه اینکه بقیه هم باید نسبت به آدمها و سرنخ های نویسنده های دیگه احساس مسئولیت کنند. باید تصور کنیم این داستان مثلا قراره بره رو صحنه ببیننده نباید بفهمه این داستان چنتا نویسنده داره
مثلا سریال person break هر قسمتش و یکی نوشته بود نه که یه هیئت نویسندگان داشته باشه ها!!! نه
این طوری که این قسمت و من مینویسم میرم خونه مون قسمت بعدی و یکی دیگه می نویسه . ولی هیچ پراکندگی توش نبود
آره میدونم به طور کلی با نظر تو و فرک موافقم. یعنی اینکه نباید یه چیزی رو پرت کنی که پرت کرده باشی تو داستان چه در مورد شخصیت ها چه در مورد سر نخ ها و ...
اما نظرات مخالفه دیگه مثلا به نظر من ما وقتی این داستان رو شروع کرده بودیم مَت دیگه پُرِ پرش فکر میکرد سامی رو قاچاقچیا گرفتن، واسه همین حتی چیز میزایی که توی یه قبرستون هم رو زمین بود میتونست اهمیت داشته باشه اما ظرف یه هفته کلا داستان ازین رو به اون رو شد و به یه قضیه جهانی تبدیل شد، طبیعیه که مت دیگه به چارتا چنگال تو قبرستون فکر نکنه و بهش برنگرده. اما مسئله مثلا باز نشدن رمز اون پیام مخابره شده از توی ساختمون اف بی آی با مهرنوش گفتیم چون میگم امروز تموم شه ازش بگذریم.
میدونم خیلی از داستان ها رو چند نفر مینویسن. البته اینطوری نیست که بنویسن و برن خونه، حتی داستان های خیلی کمتر حرفه ای مثل شب های ببره که 9 نویسنده قسمت های مختلفش رو مینویشتن. تمام مدت با هم بودن و حتی وقتی یکی یه قسمت رو مینوشت بقیه دور و برش بودن و سرپرست نویسندگان که پیمان قاسم خانی و صاحب ایده اصلی بوده بر تمام قسمت ها و روند کلی داستان نظارت داشته که ما این امکانات رو نداریم حالا چه برسه به prison break.
در کل من با اینکه یه شخصیت هایی بیان و بی تاثیر برن و یا سرنخ هایی رها بشن موافقم به عنوان یک رای اما نه به حالت شلخته.