نوشان :
من یه پیشنهادی دارم واسه تلفیق نظر اونهایی که فک میکنن رای گیری روند داستانو کند میکنه و نظر اونهایی که میگن انسجام داستاو نباید فدا کرد
من میگم اول هر داستان میتونیم طرح کلی داستانو مشخص کنیم
مثلا در مورد همین داستانمون میتونیم به جای اینکه بگیم چن نفر تو جزیره گم شدن اینجوری بنویسیم: 8 نفر بعد از سقوط هواپیما تو یه جزیره دورافتاده میوفتن این 8 نفر میخوان زنده بمونن پس برای بقا با هم تلاش می کنن در آخر به علت بیماری ناشناخته ای یه نفرشون تا دم مرگ میره ....
یا این یکی: تو یه آپارتمان 4 خانواده زندگی میکنن یه خانواده: یه زوج جوان خانواده دوم: یه زوج پیر با یه پسر جوانشون خانواده سوم: یه پسر مجرد که با پسر اون یکی دوسته خانواده چهارم: یه زن تنها که شوهرش مرده بچه اش شهرستان دانشجو اه. اول داستان همه چی خوبه بعد کم کم دزدیهایی میشه چیزهای کوچیک یه جورای معلومه کاره یه نفر تو ساختمونه...بعد قضیه گنده میشه یه نفر غیبش میزنه بعد دونفر...
میشه بیشترم ادامه داد ولی فک کنم ته داستان اول معلوم نباشه کیفش بیشتره
نوشان جون با اینکه اول داستان مشخص کنیم که داستان چجوری شروع می شه خیلی موافقم ولی با اینکه مشخص کنیم چطوری تموم می شه نه! چون تقریبا هیچ داستان نویس حرفه ای هم از اول نمی دونه داستان چطور تموم می شه و مشخص بودن انتهای داستان فقط در داستان کوتاه معموله،
در کل بچه ها من فکر می کنم همینکه همه با نظر هم موافق نباشن ولی به نظر هم احترام بذارن و هر کس موقع شروع مجبور بشه با شرایط جدیدی که نفر قبل بوجود آورده شروع کنه خیلی هیجان انگیزه ولی برای اینکه از مسیر اصلی خیلی دور نشیم می تونیم یه چارچوبهایی تعیین کنیم.
مثلا برای این داستان می تونیم تعیین کنیم که موضوع به سمت خرابکاری و بمب گذاری عمدی در هواپیما و مسایل جاسوسی و اینجور چیزا نره و یه سانحه معمولی باشه و افرادش هم همه افراد معمولی باشن.