خب سوالات من برای چالش جشن یک سالگی داستانمون:
1- آیا در جایی از داستان وسوسه شدید داستان را به نحو دیگری پیش ببرید اما با وسوسه خود جنگیدید و ننوشتید(ساده تر: آیا قسمتی از داستان بود که می خواستید جور دیگر بنویسید اما این کار را نکردید؟ کجا؟ چی بود؟ چی شد؟چرا؟)
آره خوب خیلی زیاد. اولی که خواستیم به اکسیموس حمله کنیم، کلا استراتژیم حمله به مرز نبود و فازم فرق میکرد. توی درگیری با دو اقلیم توی مرزمون میخواستم همون موقع جنگ جهانی راه بندازم همزمان با مذاکرات. یا خیلی جاها که داستان به نظرم منطقی نمیومد میخواستم منطقیش کنم اما توافقات نمیذاشت. دلیل اصلیشم حساسیت زیاد همه روی اقلیماشون و طاقت فرسا بودن توافق کردن سر یه داستان بود که باعث شد عملا خیلی وارد کاری که به اقلیم های دیگه مربوط بشه نشم.
چه حیف واقعا دوست داشتم خودتو کمتر سانسور میکردی و راحتتر مینوشتی اونجوری شاید داستانمون باحال تر میشد