نوشان :
مهرنوش :
تشکر نوشان جون برای روی بازت در پذیرش انتقادات
در مورد انتقاد شماره 3: خوب طبیعتا وقتی یک گروه بزرگ با مقام خیلی بالا مثل وزیر اعظم وارد یک پایتخت می شه حتما درخواست یا پیام مهمی داره، گروه اکسیموس هیچ پیام یا خواسته ی مهمی مطرح نکرد و حرف های غیر ضروری مثل اعلام خبر آزاد شدن خاک اکسیموس و شروع حمله به خاک دزرتلند رو عنوان کرد که هیچ نیازی نبود برای این اخبار چنین کاروانی اعظام بشه بخصوص در سیلورپاین که هنوز وضعیت خیلی با ثباتی پیدا نکرده و جنگ قدرت داخلی در جریانه
پس بدیهی بود که تیم سیاسی آکوییلا از این اقدام همسایشون تعجب کنند و سعی کنند یک معنی و هدف برای اینکار پیدا کنند.
چقدر من غلط تایپی داشتم با گوشی تایپ کردنم دردسره ها
مهرنوش من باز گیج شدم بزار یه بار اتفاقاتی که افتاده رو با هم مرور کنیم
توی قسمت بیست و سوم آکوییلا توی شورای سلطنتی مطرح کرد که میخواد با باسمن ها رابطه دوستانه برقرار کنه. توی قسمت بعدی که من نوشتم که میشه قسمت 26 همون اول معلوم میشه یه هیئت باسمونی داره میاد سیلورپاین. یعنی قصدی که سری قبل داشته آکوییلا اینجا زمینه اجراش داره فراهم میشه من از نامه نگاری های احتمالی که آکوییلا با تکاما این وسط داشته فاکتور گرفتم ولی تو فکرم این بوده که وقتی آکوییلا چراغ سبز نشون میده برای شروع مذاکرات یه دیدارهایی باید صورت بگیره که از اونجایی که آکوییلا ترجیح میده تا کشته شدن اسپروس از قصر بیرون نره بنابراین اونا میان قسمت بعدی من قسمت سی امه که برای جلوگیری از بلند شدن بیش از حد داستان و لزوم پرداختن به درگیری تو کلبه سویر من فقط نوشتم باسمن ها رسیدن و از مذاکراتشون چیزی ننوشتم جنگ دریایی ریورزلند با باسمن های سیلورپاین نما قسمت 27 ام نوشته شده انگار که قبل از اینکه مذاکرات اصلی شروع بشه یه توافقاتی ضمنی ای صورت گرفته که باسمن ها به کشتی سیلورپاینی دسترسی داشتن. و فقط به کشتی مثلا به یونیفرم ( اونموقع نمیدونم یونیفرم بوده یا نه) دسترسی نداشتن اینجا هدف نشون دادن مذاکرات سطحی و توافقات سطحی بوده انگار باسمن ها مثلا فقط چنتا کشتی قرض کردن از سیلورپاین تا هیئتشون برسه و مذاکره کنن و روابط برقرار بشه
ولی تو قسمت آخری که نوشتم اینجا دیگه قشنگ معلوم میشه مذاکرات دو طرف حول حوش چه موضوعاتی بوده و چه منافعی برای دو طرف داشته
سلام نوشان جون
خوب این روند مذاکرات با باسمون ها که روند نسبتا خوبی در اومد و مشکلی نداشت، حالا اون موضوع قایق ها هم می تونه حتی شیطونی باسمون ها باشه که شبیه قایق های شما ساختن و حتی ممکنه به شما نگفته باشن که اصلا موضوع مهمی نیست و سناریو مذاکرات با اونها درست پیش رفته، حتمن هم بین آکوییلا و تکاما نامه های محرمانه ی زیادی رد و بدل شده که توی داستان بهش نپرداختیم ولی در پس زمینه جزو بدیهیات هست.
ولی موضوعی که من بهش اشاره کردم که اصلا مربوط به این مسئله نیست!