نوشان :
بچه ها یه سوالی ازتون دارم
توصیفاتی که تو فصل اول و دوم از شخصیت شارلی من و بهزاد کردیم خیلی با کارهایی که کرد همخونی نداشت تو فصل سه یه کم سعی کردیم همون کارهایی رو بکنه که تو فصل قبلی می کرد و اون توصیفاتی نا متجانس رو حذف کردیم حالا کم کم داره شخصیتش بیشتر منسجم میشه واسه خواننده ولی من هنوز فکر میکنم اون تناقصاتی که بین توصیفات و عکس العمل های شارلی وجود داشته تو ذوق میزنه
راه حل چیست؟ من که نمیتونم مطالب دو سال پیشو ادیت کنم ( بعضی وقتها که میرم فصل های قبل و میخونم میبینم چه پیشرفتی داشتیم و چقدر ایراد داشتیم اون موقع ها) به نظرتون الان چه جوری میشه شخصیت شارلی رو بیشتر جا انداخت و اون دوگانگی ها رو کمرنگ کرد؟ این روندی که من الان پیش گرفتم خوبه؟ فقط سعی میکنم به اون پیزی که ازش ساختیم وفادار باشم
سلام نوشان جون
به نظر من هم شخصیت شارلی دچار تناقض زیادی شده و تا حدودی از دست در رفته
اوایل داستان شخصیت خیلی باهوش و مستقل و تاثیرگذاری داشت و در عین حال برونگرا و اهل ارتباطات بود ولی بعد از ازدواجش با اسپروس یهو خیلی رومانتیک و زن زندگی و منزوی شد و کمتر دیالوگی ازش بجز با اسپروس یادمه
بعدش هم در جریان کودتا خیلی شخصیت ضعیف و غیر منطقی و وابسته ای داشت.
حالا اگر می خوای درستش کنی باید به این طوفان های از دست دادن فرزند و جایگاه ملکه و همینطور دور افتادن از شوهرش اتکا کنی و نشون بدی که این ضربه ها باعث شد که خود واقعیش بیدار بشه و مثل ققنوس از خاکستر بلند بشه یا می تونی براش یک پایان رومانتیک در نظر بگیری و از داستان بره بیرون یا هر چی صلاح می دونی.