مهرنوش :
سلام بهزاد خان ممنون از قسمتی که نوشتی
قسمت اول که مربوط به مذاکرات سه اقلیم بود جالب پیش رفت و با اینکه سعی کرده بودی از جزییات کم کنی ولی باز هم نشد مذاکره بسته بشه! امیدوارم من موفق بشم!
در قسمت دوم همه چی خیلی گیج کننده بود!
اول اینکه موضوع گم شدن اسپروس و اینکه ریپولسی اونو از زندان برده بود چی شد؟
قابل باور نیست که گم شدن اسپروس بیشتر از یک ساعت در سیلورپاین مخفی بمونه پس من اینطور فرض می کنم که تمام این اتفاقات، برنامه ریزی شده یا تصادفی دقیقا همزمان در حال افتادن هست، حالا یا ریپولسی با اسپارک اینا در تماسه یا اینکه تصادفا و از شانس زیاد اینا حتی در ساعت هم با هم هماهنگ شدن!
بعد به موضوع حضور 2000 سرباز دزرتلندی که اکسیموس ها در اختیار اسپارک قرار دادن هم بپردازین، یادتون نره که اونا هم حضور دارن
ممنون مهرنوش.
در مورد قسمت اول، به نظرم عملا دیگه تموم شد. چیزی که سرش توافق نشده باشه نمونده، فقط باید اینجا و اونجا بگیم که مثلا کی رییس شده، هر کسی چه زمانی اسرارش رو برای بقیه رو میکنه و ... ولی فکر نمیکنم موضوعی که سرش توافق نشده باشه باقی مونده باشه.
در مورد بخش دوم ممکنه حق با تو باشه. راستش این قسمت اولین باره که عملا انگار تولید مشترک منو نوشان هست. با این نکته که نوشان پشت پرده رو برای من لو نداده! حتی اول قرار بود که من چند خط بنویسم و بفرستم برای اون و بقیه ش رو نوشان در ادامه ش بنویسه که این رو انجام ندادیم.
ولی من میدونم که دزرتلند قبول کرده که توی یه عملیات سری علیه نیروهای آکوییلا شرکت کنه، اما نمیدونم فردای اون، نقشه اصلی اسپارک اینا چیه. نمیدونم پشت قضیه ریپولسی چیزی هست، یا سوتی داستانمون میشه و ...
در مورد اون 2 هزار سرباز، اگه نوشان فراموش نکرده باشه، شاید در ادامه ازشون استفاده کنه، اما توی این عملیات پیچیده که باید با تعداد محدود انجام میشد، پودین نمیتونست ازشون استفاده کنه و فقط با نیروهای خیلی زبده و ویژه ش میتونست که وارد این نقشه بشه.