نوشان انگار تا دقیقا آدرس ندی، مهرنوش راضی نمیشه.
از اونجا که بحث الان حالت نظرسنجی و همفکری داره بگم که من خودم دوست ندارم پایان داستان با جادوی کتیبه باشه و دلم میخواد به روابط انسانی و قوانین حاکم بر دنیا مربوط باشه مثلا توی گیم او ترونز دیدیم کسی سری رو به ناحق با یک شمشیر زد و به ناحق سرش زده شده(مثالهای دقیق نزنید خطر اسپویل شدن نوشان). من از این نوع اشارات خوشم میاد وهمیشه توی داستان خودمون از اینجور اتفاقات و منطق خوشم اومده. الانم دلم میخواد پایان داستان ما یک قانون طبیعی رو اثبات کنه. یعنی توی ماجراهای پیش رو یک همچین معانی مستتِر باشه. مثلا یکی از پایان های جالب قابل تصور برای من جلوگیری از نصب اخرین کتیبه توسط اسپروس که سمبل نیکی الان میتونه باشه توی داستان و دیگه معصوم هم نیست و گرگ بارون دیده شده، در کنار این، اتحاد همه دشمنهای دیروز و با ایجاد یک هدف مشترک (حتی کولیز ها ، تایگسترها، جادوی مردان بی سرزمین و هر کسی توی قاره نوین هست) تلاش کنن و به زحمت یا به پایان با پیروزی برسن یا در حال تلاش و هاله ای از ابهام داستان تموم شه.
این بود نظر من