۱۴:۲۹ ۱۳۹۸/۶/۱۰
راستی مهرنوش ، دو بخش از ایده ت باعث میشه من خیلی گیج شم و متوجه منظورت نشم .
ایده تو:پیشنهاد من اینه که داستان جادوی سیاه رو بیخیال شیم، باسمن ها همینطوری بسیار قدرتمند باشن و ما رو درب و داغون کنن، ما با سختی زیاد بلاخره به آخرین کتیبه که درخاک سیلورپاین هست یه نام کل سوزان(نفت) دسترسی پیدا می کنیم و بازمانده های ما در داستان در آخرین محاصره با استفاده از آتش سوزی های گسترده نفتی راه نجاتی پیدا می کنن.
اول-می گی من دوست ندارم که داستان با نیروی مجیک و غیر انسانی تموم شه...در حالیکه توی ایده ت نیروی کتیبه گل سوزان هست که ورق رو برمی گردونه.
دوم- میگی نمیخوای داستان پایان پیروزی داشته باشه و همه نابود شن بهتره...بعد توی ایده ت با نیروی کتیبه راه نجاتی پیدا میشه...پس نابود نمیشن.
من اینطوری برداشت کردم که تو ایراداتی از نظرات دیگه می گیری که به سناریوی خودت هم وارده. حالا اگه توضیح بدی من متوجه اشتباه احتمالیم میشم. مرسی.