مهرنوش :
من همیشه اینطور فکر می کردم که حمله باسمن ها به قاره ما قطعی هست ولی زمانش معلوم نیست، یعنی برداشتم از روند داستان این بوده، جنگ در قاره نوین باعث شده که ما از میزان نفوذ اونها در فیلون و میسالا و دلیور و همینطور از میزان آماده سازی نظامی اونها بی خبر بمونیم و غفلت کنیم، اونها مسلما روی استفاده از خاک سیلورپاین و احتمالا روی ارتش سیلورپاین هم حساب کردن ولی روایت داستان نشون نمی ده که کودتای موناگ قابل پیش بینی و برنامه ریزی بوده! اصولا خروج شاردل از بارادلند اتفاقی شده، پس اونها خودشون رو برای جنگ حداقل با سه اقلیم کاملا آماده کردن
در مورد موناگ که چرا میدونستن یعنی من که به عنوان ایده پرداز این تصورم بود که اونا حامی این کودتا بودن. در ضمن خروج شاردل از پایتخت خیلی مهم نبود. در واقع اصل ماجرا خالی بودن پایتخت از ارتشه و دو پاره شدن بخش اصلی ارتش ما. یعنی بخش اصلی که توی جنگ با اکسیموسه. بخش دوم هم که رفته غرب. چه بسا شاردل نرفته بود الان اون جای لرد کلوین کشته شده بود.(شوخی)
من که واقعا نمی دونستم شاردل میره از پایتخت ولی کودتا از فصل یک پروروندم. شاردل یا دستگیر میشد یا کشته که یادم نیست کدوم یکی از شما رفتن شاردل از پایتخت رو ایده داد.