سالویا :سلام به اساتید بزرگوارمن یکی از خوانندگان داستان هاتون هستم از اول تاپیک شروع کردم به خوندن خیلی ذوق داشتم که خودمو بهتون برسونم ولی خیلی صفحات زیاده .... تا 15 خوندم بعد رفتم صفحه اخر یهو جا خوردم انگار تاپیک دیگه ای باز شده بود یه لحظه فکر کردم داستان رو از جایی کپی کردین و گذاشتین (زبونم لال) ولی صفحاتو عقب تر رفتم دیدم نه بابا اینا همون کاربرای قبلی ان که داستان نویسی شون اینقدر پیشرفت کرده واقعا تبریک میگم بهتون تو این چند سال از سال 94 تا الان خیلی پیشرفت کردین حیف و صد افسوس که اون موقع نمیشناختم اینجا رو تا با شما همراه باشم و چیزی یاد بگیرم
سلام سالویا جان. مرسی از تعریفاتت خیلی ممنون
راستش تجربه لذت بخشیه. اگر موش کوچولو اجازه داد سرت رو بخارونی خیلی خوشحال میشم این داستان که البته بلند هم هست رو بخونی و نظرت رو بگی و از داستان بعدی که حدودا باید بخوره به بعد از عید هم کنار ما باشی.