بهزاد لابی :
آره واقعا خودمونم احتمالا اولش فکر نمیکردیم که اینقدر جدی بگیریم و ادامه ش بدیم. واقعا لذت بخشه. همین داستانی که الان داریم مینویسیم، فصل سومشه و نزدیک 3 سال طول کشیده. خودم وقتی بهش فکر میکنم که چه داستان هایی توش پیش اومده و زمان گذشته برام جالبه.
به هر حال ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست. بازم اوقات فراغت نه مثل قبل اما تا حدی میاد سراغت.
نه راستش خیلی وقته. فکر کنم اینقدر شماها ریختید سرش که دیگه وقت نمیکنه!
آهو جان زرنگ تر از این حرفاست ! باب داستان نویسی رو باز کرد شما رو انداخت تو میدون....
از طرف دیگه خودش داره توی مسائل پر طرفدار خیاطی کار میکنه تا بازدید سایتش بالاتر بره (آخه هرچیزی هم آموزش نمیده مثلا چند وقته داریم بهش میگیم بالاتنه مردانه با متد مولر رو بگو . ولی زیر بار نمیره میگه طرفدارش کمه و آموزشش سخته! )
ببینیم چی میشه شاید یه روزی سماجت ما به نتیجه رسید!!!!
دوستان عذر میخوام بحث رو به حاشیه کشوندم.
ان شاالله موفق باشید