۱۳:۴۳ ۱۴۰۰/۸/۱۰
من با بهزاد موافقم خیلی باحال میشه
مهرنوش جون من بهت حق میدم که یادت رفته این مردهای بی سرزمین کی بودن از وقتی به داستان پیوستن، هدفشون چی بود و ... نه این که تو میگی نمیخوره بهشون ، چون عده شون کمه ، اگر میشه کسی کاری به کارشون نداشته باشه بشینن سر جاشون من خوشحال میشم.
در مورد شخصیت های ریورزلند من با نوشان صحبت کردم و با این ایده من موافقت کرد، پس لطفا مهرنوش تو هم اینو لحاظ کن: دو تا کاراکتر برای من مهمه زنده بمونن، اتان و کلاود. دوست دارم این روند از خامی به سمت پختگی رفتن کلاود مشخص باشه و این مسیر پر فراز و نشیب اونو به شخص دیگه ای تبدیل کنه(مشابه با سانسا) حالا فرصت نشد به این شخصیت پرداخته بشه اما نوشان زحمت میکشه و با فلاش بک هایی نشون میده که توی دورانی که در اکسیموس اسیر بوده رشد کرده و یاداوری میشه بعد از رهایی هم در مامویت هایی که بهش سپرده شد همه رو موفق شد.
پس لطفا در جنگ اصلی نقش ویژه ریورزلند رو میخوام به کلاود بدید.(چیزی که در سانسا رشد کرد سیاست بود و چیزی که در کلاود رشد کرده شجاعت و درایته)