خانه
626K

کافه نویسندگان

  • ۱۱:۳۷   ۱۴۰۰/۸/۲۵
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
    ایده من
    لابر وقتی کلود دید کلود میخواد بره اتان رو بیاره برای آینده اتان یه برنامه ای ریخت.
    اینجا فرضمون اینه که خانواده مارگون یه نزدیکی خونی با یکی از قبایل تورداکس دارن
    لابر با اون قبیله مکاتبه کرده و از کلود میخواد اتان رو از صحنه جنگ دور کنه ببره بسپره به اون قبیله
    چیزی که تو فکر لابر و کلود بود: اگه ارتش متحد پیروز بشن و کلود زنده بمونه خودش میره میارتش و اگه زنده نمونه گلوری که پیش اتان مونده هر وقت که اوضاع رو مناسب دید برمیگرده اگر هم شکست بخورن اتان اونجا حداقل زنده میمونه
    در طول داستان هم کلود به هیچ کس از ایده اش حرفی نمیزنه اگر بمیره هم باز به هیچ کس حتی سیمون نمیگه
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان